پارت 2 دلباخته
پارت 2 دلباخته
_توهم حق نداری با مشتری اینجوری حرف بزنی..
+چطور تو میتونی حرف بزنی من نمیتونم
_بچه جمع کنید بریم یه رستوران دیگه
+از همون اولم که دیدمت معلوم بود آدم نبودی ایش خوش اومدید
_هع کارم باهات تموم نشده بچه سوسول
+بیا برو گمشوووووو
اونا رفتن واقعا اعصابم بهم ریخته بود
$نباید اینطوری حرف میزدی
+چرا اینطوری بهم این طوری بی احترامی کرد (عصبی)
$باشه بابا بیخیال برو خونتون استراحت کن
+مطمئن هستید؟
$ آره به کارها خودم رسیدگی میکنم
+ممنون پس من رفتم (ذوق)
رفتم خونه خسته افتادم رو تختم بعد چند مین لباسم رو عوض کردم و به لباس راحتی پوشیدم(اسلاید دو)
که آیفون زنگ خورد
بابام بود (علامت بابای ا.ت ¢)
+سلام
¢.علیک
+چیزی شده
¢خوشحالم که شرت از سرم داره کم میشه
+چکار کردی (بغض) رومن شرت بستی
¢هوم
+نههههه(جیغ)
¢خفه شو(داد)
+چی میگی منو به کي فروختی هااااا(دادو گریه)
¢ به یه قمار باز
+به یه روانی مثل خودت واسه همین کارات مامان ازت طلاق گرفت اصلا من نباید از اول با تو میومدم باید میرفتم پیش مامان
که یه سوزش رو گونه چپم حس کردم
¢میرفتی کی جلوتو گرفت
+توووو(داد و گریه)بدنمو ببین این زخم هارو ببین اینا همش از دست توئه آخه چرا همش مست میکنی میای منو میزنی یا اینکه هرشب یه دختر زیرته عوضیییی(گریه و زاری)
¢برو وسایل هاتو جمع کن دیگه نبینمت صبح ساعت 8 میری (داد)
+هق.. هق.. خیلی کثیفی(گریه)
رفتم اتاقم وسایل هامو جمع کردم رفتم خوابیدم
فلش بک به فردا صبح ساعت 7و نیم
بیدار شدم همه کار هارو انجام دادم ساعت 8 شد رفتم بیرون یه ماشین بود رفتم سوارش شدم که یه مرد هیکلی داخل بود (علامت بادیگارد¥)
¥ارباب گفتن بیام دنبالت
+هوم ممنون
***************
حمایت یادتون نره!
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#فیک بی تی اس
_توهم حق نداری با مشتری اینجوری حرف بزنی..
+چطور تو میتونی حرف بزنی من نمیتونم
_بچه جمع کنید بریم یه رستوران دیگه
+از همون اولم که دیدمت معلوم بود آدم نبودی ایش خوش اومدید
_هع کارم باهات تموم نشده بچه سوسول
+بیا برو گمشوووووو
اونا رفتن واقعا اعصابم بهم ریخته بود
$نباید اینطوری حرف میزدی
+چرا اینطوری بهم این طوری بی احترامی کرد (عصبی)
$باشه بابا بیخیال برو خونتون استراحت کن
+مطمئن هستید؟
$ آره به کارها خودم رسیدگی میکنم
+ممنون پس من رفتم (ذوق)
رفتم خونه خسته افتادم رو تختم بعد چند مین لباسم رو عوض کردم و به لباس راحتی پوشیدم(اسلاید دو)
که آیفون زنگ خورد
بابام بود (علامت بابای ا.ت ¢)
+سلام
¢.علیک
+چیزی شده
¢خوشحالم که شرت از سرم داره کم میشه
+چکار کردی (بغض) رومن شرت بستی
¢هوم
+نههههه(جیغ)
¢خفه شو(داد)
+چی میگی منو به کي فروختی هااااا(دادو گریه)
¢ به یه قمار باز
+به یه روانی مثل خودت واسه همین کارات مامان ازت طلاق گرفت اصلا من نباید از اول با تو میومدم باید میرفتم پیش مامان
که یه سوزش رو گونه چپم حس کردم
¢میرفتی کی جلوتو گرفت
+توووو(داد و گریه)بدنمو ببین این زخم هارو ببین اینا همش از دست توئه آخه چرا همش مست میکنی میای منو میزنی یا اینکه هرشب یه دختر زیرته عوضیییی(گریه و زاری)
¢برو وسایل هاتو جمع کن دیگه نبینمت صبح ساعت 8 میری (داد)
+هق.. هق.. خیلی کثیفی(گریه)
رفتم اتاقم وسایل هامو جمع کردم رفتم خوابیدم
فلش بک به فردا صبح ساعت 7و نیم
بیدار شدم همه کار هارو انجام دادم ساعت 8 شد رفتم بیرون یه ماشین بود رفتم سوارش شدم که یه مرد هیکلی داخل بود (علامت بادیگارد¥)
¥ارباب گفتن بیام دنبالت
+هوم ممنون
***************
حمایت یادتون نره!
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#فیک بی تی اس
۱۲.۹k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.