هنوز هم ته مانده ی عشقت در جانم است

هنوز هم ته مانده ی عشقت در جانم است،
که با هر زنگِ خاطره دلم را می لرزاند
رد پاهایت هنوز روی قلبم مانده
و هر روز پس لرزه های عشقت
دلم را آشوب میکند...
سست شده است چهار دیواریه قلبم
و همین روز هاست که
با یکی از این پس لرزه ها ویران شود...

#پری_سا_منتظری
دیدگاه ها (۱۰)

شاید تو بارانی !وصدایت رعد...تا تو را خواندم،آسمان جوابم داد...

نشسته م رو به اقیانوس چشماتتوو امواجِ نگاهت غرق می شماز این ...

ما که خودمان را پنهان می کنیمدر تابستاندر چمدان های نقره اید...

شب امّا برای من است، وقتی فکر می‌کنم این‌وقتِ شب مگر چندنفر ...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

من عاشق شدمپارت(16)☆☆☆☆☆☆☆☆هه سو:هوفففف امروزم مثل هر روز کا...

من عاشق شدمپارت (19)☆☆☆☆☆☆☆☆☆هه سو:باشه فقط دیگه تکرار نشهته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط