دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت

دارم عجب ز نقشِ خیالش که چون نرفت
از دیده‌ام که دَم به دَمش کار شُست و شوست
- حافظ
دیدگاه ها (۰)

چندان گریستیم که هر کس که برگذشتدر اشکِ ما چو دید روان گفت «...

ای دل، به حدیث راز کم‌گویکز پرده گذر، نگار داندمه را چه نیاز...

زندگی فقط از جهش‌ها، اشتیاق‌ها و حرارت‌ها تشکیل نمی‌شود، بلک...

در زیر آسمان ، هیچ بت پرستی نزد خدای تعالی بدتر از نَفس پرست...

یکم دیر وقت گذاشتم ولی چون کار پیش اومده بود نمیذاشتم چیزی و...

ای غایب از نظر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط