part
part¹
یونگی
تق تق تق
یونگی: اومدم
یونا: سلام بابا
یونگی: سلام خودت تنهایی؟
یونا: اره
یونگی: شوهرت کجاست؟
یونا: گفتم امشب میام پیشت
یونگی: چرا دخترم برو پیش شوهرت
یونا: بابا یه هفتست ازدواج کردم نمیشه سه تایی باهم باشیم
یونگی: نه قربونت بشم خب حالا بیا داخل
یونا:سونگنا(شوهرش) رفته سفرکاری منم گفتم بیام اینجا دلم برات تنگ شده بود
یونگی: باشه
یونا: بابا
یونگی: جانم
یونا: گفتی بعد ازاینکه ازدواج کردم برام تعریف میکنی خودتو مامان رو
یونگی: مطمئنی میخوای بشنوی؟
یونا: اره
یونگی: دخترم بیا بشین
یونا: جانم بابا
یونگی: نمیخوام هیچوقت داستان منو مامانت رو بشنوی
یونا: بابا ولی از بچگی بهم قول داده بودی که وقتی ازدواج کردم تعریف میکنی احساس میکنم امروز هم همون روزه بابا من الان ۲۴ سالمه باید بدونم دیگه
یونگی: باشه عزیزم بیا بشین ولی قبلش باید بهم قول بدی حتی ازم متنفر شدی تنهام نزاری
یونا: چرا باید متنفر بشم بابا من عاشقتم تو بابای منی
یونگی:من خودم از خودم متنفرم چه برسه به تو
یونا: باشه بابا قول میدم
یونگی: خب شروع کنیم بریم ۲۶سال پیش
یونا: اره
یونگی: بریم
۲۶سال پیش
از دید ا/ت
ا/ت: مامان من برگشتم
م: اومدی خوشگلم بیا غذاتو بخور
ا/ت: باشه
رفتم سر میز نشستم
ا/ت: بابا چرا ناراحتی چیزی نمیخوری؟
پ: چیزی نیست
ا/ت: خب یه چیزی بخور؟
پ: دختر خوشگلم من نمیخوام تو یه چیزی بخور
ا/ت: بابا مهربون شدی
پ:تو چقدر منو دوست داری؟
ا/ت: خیلی عاشقتم
پ: جانی(دوست پسر ا/ت) خوبه؟
ا/ت: اره خوبه چطور؟
پ: ببین دوست داری من بیفتم زندان
ا/ت: نه باباجونم این چه حرفیه چیشده؟
پ: یه کوچولو یه نفر ازم میخواد
ا/ت: خب چرا به من میگی؟
پ: دختر تو که میدونی من چه وضعی دارم ازت میخوام یکم از دوست پسرت پول بگیری
ا/ت:من فک نکنم جانی پولی داشته باشه
پ: گفتی که جانی پولداره
ا/ت: ورشکسته شدن
پ: یعنی هیچی نداره حتی درحد ۲۵میلیارد
ا/ت: ۲۵میلیارد؟ بابا نکنه ۲۵میلیارد بدهی بالااوردی؟
م: جانی پول نداره؟
ا/ت: نه نداره او یک میلیاردشم نداره
پ: خب تو غلط کردی باهاش قرار میزاری وقتی که حتی پول نداره
ا/ت: بابا من بخاطر باهاش قرار نمیزارم
پ: همین الان میری ازش جدا میشی
ا/ت: بابا من دوسش دارم
پ: خفه شو همین که بهت گفتم از امشب هم میری دنبال پسرای پولدار
ا/ت: من چرا باید اینکارو کنم پسرای پولدار چرا باید عاشق من بشن
پ: خب عاشق تو نمیشند عاشق بدنت میشن
ا/ت: بابا
پ: چیه دروغ میگم حتی شده برای شب میتونی خوبی دربیاری
دستمو گذاشتم رو گوشم شروع کردم به جیغ زدن رفتم تو اتاقم و درو قفل کردم
#فیک
یونگی
تق تق تق
یونگی: اومدم
یونا: سلام بابا
یونگی: سلام خودت تنهایی؟
یونا: اره
یونگی: شوهرت کجاست؟
یونا: گفتم امشب میام پیشت
یونگی: چرا دخترم برو پیش شوهرت
یونا: بابا یه هفتست ازدواج کردم نمیشه سه تایی باهم باشیم
یونگی: نه قربونت بشم خب حالا بیا داخل
یونا:سونگنا(شوهرش) رفته سفرکاری منم گفتم بیام اینجا دلم برات تنگ شده بود
یونگی: باشه
یونا: بابا
یونگی: جانم
یونا: گفتی بعد ازاینکه ازدواج کردم برام تعریف میکنی خودتو مامان رو
یونگی: مطمئنی میخوای بشنوی؟
یونا: اره
یونگی: دخترم بیا بشین
یونا: جانم بابا
یونگی: نمیخوام هیچوقت داستان منو مامانت رو بشنوی
یونا: بابا ولی از بچگی بهم قول داده بودی که وقتی ازدواج کردم تعریف میکنی احساس میکنم امروز هم همون روزه بابا من الان ۲۴ سالمه باید بدونم دیگه
یونگی: باشه عزیزم بیا بشین ولی قبلش باید بهم قول بدی حتی ازم متنفر شدی تنهام نزاری
یونا: چرا باید متنفر بشم بابا من عاشقتم تو بابای منی
یونگی:من خودم از خودم متنفرم چه برسه به تو
یونا: باشه بابا قول میدم
یونگی: خب شروع کنیم بریم ۲۶سال پیش
یونا: اره
یونگی: بریم
۲۶سال پیش
از دید ا/ت
ا/ت: مامان من برگشتم
م: اومدی خوشگلم بیا غذاتو بخور
ا/ت: باشه
رفتم سر میز نشستم
ا/ت: بابا چرا ناراحتی چیزی نمیخوری؟
پ: چیزی نیست
ا/ت: خب یه چیزی بخور؟
پ: دختر خوشگلم من نمیخوام تو یه چیزی بخور
ا/ت: بابا مهربون شدی
پ:تو چقدر منو دوست داری؟
ا/ت: خیلی عاشقتم
پ: جانی(دوست پسر ا/ت) خوبه؟
ا/ت: اره خوبه چطور؟
پ: ببین دوست داری من بیفتم زندان
ا/ت: نه باباجونم این چه حرفیه چیشده؟
پ: یه کوچولو یه نفر ازم میخواد
ا/ت: خب چرا به من میگی؟
پ: دختر تو که میدونی من چه وضعی دارم ازت میخوام یکم از دوست پسرت پول بگیری
ا/ت:من فک نکنم جانی پولی داشته باشه
پ: گفتی که جانی پولداره
ا/ت: ورشکسته شدن
پ: یعنی هیچی نداره حتی درحد ۲۵میلیارد
ا/ت: ۲۵میلیارد؟ بابا نکنه ۲۵میلیارد بدهی بالااوردی؟
م: جانی پول نداره؟
ا/ت: نه نداره او یک میلیاردشم نداره
پ: خب تو غلط کردی باهاش قرار میزاری وقتی که حتی پول نداره
ا/ت: بابا من بخاطر باهاش قرار نمیزارم
پ: همین الان میری ازش جدا میشی
ا/ت: بابا من دوسش دارم
پ: خفه شو همین که بهت گفتم از امشب هم میری دنبال پسرای پولدار
ا/ت: من چرا باید اینکارو کنم پسرای پولدار چرا باید عاشق من بشن
پ: خب عاشق تو نمیشند عاشق بدنت میشن
ا/ت: بابا
پ: چیه دروغ میگم حتی شده برای شب میتونی خوبی دربیاری
دستمو گذاشتم رو گوشم شروع کردم به جیغ زدن رفتم تو اتاقم و درو قفل کردم
#فیک
- ۴۲.۸k
- ۰۷ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط