وقتی خواهرش بودی
وقتی خواهرش بودی
پارت ۲
ا.ت: شما کی باشی
تهیونگ: مراقب جدید
ا.ت:خانوم لی نمیاد
تهیونگ:نه ایشون رفتن بیمارستان برای
زایمان
ا.ت: برگام
کی حامله شد
اصلا بزار
یه سال از ازدواج تون بگذره
پس بگو لنگ لنگ زدنش واس چی بود
ویو ا.ت
دیدم نصفی قرمز شدن
نصفی بنفش
نصفی قهوای
ا.ت:چتونه بخندید دیگه
یهو کل کلاس ترکید
تهیونگ:ساکت (داد)
امتحان تون ۱ ساعت بود
به لطف خانوم سو شد
۴۵دقیقه
رفتم نشستم
۳تا سوال دیگه بود بنویسم
که دیدم میرا هی داره میگه
برسون
داد زدم گفتم بسه دیگه
که دیدم
تهیونگ:خانوم سو بیرون
رفتم برگه رو دادم دستش
رفتم بیرون دیدم میرا اومد
ویو تهیونگ
ههههه کسی جرأت نکرده بود اینجوری با من صحبت کنه
حالا بهت یه درسی میدم
ویو ا.ت
رفتیم با میرا نمره هامون
ببینم
دیدم من نفر اخرم
دیدم میرا از منم بالا تره
رفتم طرف دفتر مدیر
ا.ت: مدیر این نمرات درسته
مدیر.بله خانوم سو از شما انتظار نداشتم
ا.ت:می تونم برگه امتحانی م رو ببینم
مدیر نه
ا.ت: خواهش میکنم
مدیر: باشه
ا.ت: ممنون
مدیر:خواهش
یهو دیدم تهیونگ اومد
تهیونگ:مدیر خاستم بگم
ما باید مراقب بچه ها
باشیم
مدیر:بله
بیا بنویس
تهیونگ:چشم
ا.ت:دیدم اومد نوشت
به دست خطش نگا کردم
بعدش رفت
مدیر: بفرمایید
ا.ت: ممنون
داشتم میدیدم
که دیدم دست خط
تهیونگ بود
باعصبانیت
رفتم سمت تهیونگ
که پیش اون اکیپ مسخره اش نشسته بود
رفتم برگه رو کوبندم رو میز
رو به تهیونگ واقعا که
خجالت نمی کشی
برگه من رو عوض میکنی
تهیونگ: هههههه بامزه
من کاری نکردم
دفعه اخرت باشه با بزرگتر اینجوری حرف میزنی
داشتم میرفتم که دیدم مچ دستم رو گرفت
گفتم میخواد معذرت خواهی کنه که دیدم با پا زد وسط پام
ا.ت: اخی ههه بامزه
کار من نبوده که
بعد از روش رفتم
پارت ۲
ا.ت: شما کی باشی
تهیونگ: مراقب جدید
ا.ت:خانوم لی نمیاد
تهیونگ:نه ایشون رفتن بیمارستان برای
زایمان
ا.ت: برگام
کی حامله شد
اصلا بزار
یه سال از ازدواج تون بگذره
پس بگو لنگ لنگ زدنش واس چی بود
ویو ا.ت
دیدم نصفی قرمز شدن
نصفی بنفش
نصفی قهوای
ا.ت:چتونه بخندید دیگه
یهو کل کلاس ترکید
تهیونگ:ساکت (داد)
امتحان تون ۱ ساعت بود
به لطف خانوم سو شد
۴۵دقیقه
رفتم نشستم
۳تا سوال دیگه بود بنویسم
که دیدم میرا هی داره میگه
برسون
داد زدم گفتم بسه دیگه
که دیدم
تهیونگ:خانوم سو بیرون
رفتم برگه رو دادم دستش
رفتم بیرون دیدم میرا اومد
ویو تهیونگ
ههههه کسی جرأت نکرده بود اینجوری با من صحبت کنه
حالا بهت یه درسی میدم
ویو ا.ت
رفتیم با میرا نمره هامون
ببینم
دیدم من نفر اخرم
دیدم میرا از منم بالا تره
رفتم طرف دفتر مدیر
ا.ت: مدیر این نمرات درسته
مدیر.بله خانوم سو از شما انتظار نداشتم
ا.ت:می تونم برگه امتحانی م رو ببینم
مدیر نه
ا.ت: خواهش میکنم
مدیر: باشه
ا.ت: ممنون
مدیر:خواهش
یهو دیدم تهیونگ اومد
تهیونگ:مدیر خاستم بگم
ما باید مراقب بچه ها
باشیم
مدیر:بله
بیا بنویس
تهیونگ:چشم
ا.ت:دیدم اومد نوشت
به دست خطش نگا کردم
بعدش رفت
مدیر: بفرمایید
ا.ت: ممنون
داشتم میدیدم
که دیدم دست خط
تهیونگ بود
باعصبانیت
رفتم سمت تهیونگ
که پیش اون اکیپ مسخره اش نشسته بود
رفتم برگه رو کوبندم رو میز
رو به تهیونگ واقعا که
خجالت نمی کشی
برگه من رو عوض میکنی
تهیونگ: هههههه بامزه
من کاری نکردم
دفعه اخرت باشه با بزرگتر اینجوری حرف میزنی
داشتم میرفتم که دیدم مچ دستم رو گرفت
گفتم میخواد معذرت خواهی کنه که دیدم با پا زد وسط پام
ا.ت: اخی ههه بامزه
کار من نبوده که
بعد از روش رفتم
۷.۰k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.