وقتی خواهرش بودی

وقتی خواهرش بودی
پارت ۱
ویو ا.ت
خواب بودم
که صدای مامان
اومد
گفتم
ا.ت: بله اوما(داد)
م.ا.ت:پاشو بیا باید بری مدرسه (داد)
ا.ت: اومدم (داد)
ا.ت
بلند شدم لباسم رو پوشیدم
(لباس سیاه و بنفشه
کیفش اسکلتی
گردن بند قلب شکسته و صلیب
کفش پوت های سیاه
)
رفتم پایین
دیدم اوما
و بابا نشستن
رفتم نشستم
ا.ت: سلام بر خانواده ی
عزیز
م.ب.ا.ت: سلام
بیا بخور
ا.ت:چشم
داشتم میخوردم که دیدم
میرا زنگ زد
میرا: سلام خر زیبا
ا.ت: سلام
کاری داشتی
میرا: الاغ
امروز امتحان ریاضی داریم
ا.ت: من الان میام
زود خداحافظی کرد
رفتم مدرسه
رفتم تو کلاس
ا.ت: دیدم کیم تهیوگ وایساده
تهیونگ:دیر کردی خانوم سو
ا.ت:شما کی باشی
تهیونگ: مراقب جدید
دیدگاه ها (۰)

وقتی خواهرش بودیپارت ۲ا.ت: شما کی باشیتهیونگ: مراقب جدیدا.ت:...

سری جک بابا بزرگی جین

وقتی خواهرش بودیمعرفیکیم ا.تخواهر تهیونگتو ۵ سالگی پدر مادرش...

وقتی دخترش بودیپارت اخرجونگی:برگامبچه ها:تو موتور میرونیا.ت:...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط