من در دلت نشستم در بند بند جانت
من در دلت نشستم، در بند بند جانت
از تو جدا نباشم، هستم در استخوانت
هر سوزِ دل که در توست، بی شک به من رسیده
این دردها که گویی، قلب مرا دریده....
ای دوست جانت آباد، باشد روان تو شاد
جانت ز بندِ غمها ، باشد همیشه آزاد
یارِ قدیمی من، ای خوشتر از جهانم
دردت به جان خریدم، هستی "تو" لامکانم
دردت به جانم آید، خوشحال و شاد گردم
شادی من برایت، من جانفدات گردم
مهرت گران ای دوست ، بر قلبِ من نشسته
گویی اراده پیشم ، ای دوست ،سرشکسته 🌸☘
از تو جدا نباشم، هستم در استخوانت
هر سوزِ دل که در توست، بی شک به من رسیده
این دردها که گویی، قلب مرا دریده....
ای دوست جانت آباد، باشد روان تو شاد
جانت ز بندِ غمها ، باشد همیشه آزاد
یارِ قدیمی من، ای خوشتر از جهانم
دردت به جان خریدم، هستی "تو" لامکانم
دردت به جانم آید، خوشحال و شاد گردم
شادی من برایت، من جانفدات گردم
مهرت گران ای دوست ، بر قلبِ من نشسته
گویی اراده پیشم ، ای دوست ،سرشکسته 🌸☘
- ۱۱۳
- ۲۴ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط