برای تو مینویسم ...
برای تو مینویسم ...
برای عزیزی که ازش دورم ...
برای تویی که از دیار اشنا رفته ای
برای تویی که غریبی ...
من هم از سر دلتنگی غریبه صدایت کردم ...
وقتی دلتنگتم وقتی دلم برای خنده هایت تنگ میشود میگویم کاش کلمه ای بنام غربت نبود تا تو را غریبه اسم نمیگذاشتن ...
میدانی همیشه در عمق سکوت تنهایم به یادتم ...
میدانی دلتنگه تمام فاصله های با تو نبودنم ...
مدتهاست نیستی نه اینکه نیستی هستی اما در کنار من نیستی ...
برای عزیزی که ازش دورم ...
برای تویی که از دیار اشنا رفته ای
برای تویی که غریبی ...
من هم از سر دلتنگی غریبه صدایت کردم ...
وقتی دلتنگتم وقتی دلم برای خنده هایت تنگ میشود میگویم کاش کلمه ای بنام غربت نبود تا تو را غریبه اسم نمیگذاشتن ...
میدانی همیشه در عمق سکوت تنهایم به یادتم ...
میدانی دلتنگه تمام فاصله های با تو نبودنم ...
مدتهاست نیستی نه اینکه نیستی هستی اما در کنار من نیستی ...
۲.۰k
۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.