زندگی مثل بازی بشین و پاشوست
زندگی مثل بازی بشین و پاشوست
از کودکی فکر میکردم مانند بازی های خودمان باید مخالف انجام دهیم هر کاری زندگی گفت
او گفت بخند گریه کردم گفت خوشحال باش ناراحت شدم و در آخر گفت پاشو نشستم
ولی مدت هاست او به من چیزی نمیگوید هم اکنون فهمیدم او چرا حرفی نمی زند زیرا من بازی را باختم
آره باید به حرف های او گوش می دادم دریغ از یک مخالفت الان من نشسته ام و زندگی دارد به من میخندد
چون سوختم و قدر او را ندانستم یک عمر دارم گریه میکنم ناراحت میشوم و نشسته ام حالا میدانم دلیل اینکه او
حرفی نمیزند چیست و چرا به من نمی گوید پاشو آری درست است من بازی زندگی را باخته ام
کامنت pariase
از کودکی فکر میکردم مانند بازی های خودمان باید مخالف انجام دهیم هر کاری زندگی گفت
او گفت بخند گریه کردم گفت خوشحال باش ناراحت شدم و در آخر گفت پاشو نشستم
ولی مدت هاست او به من چیزی نمیگوید هم اکنون فهمیدم او چرا حرفی نمی زند زیرا من بازی را باختم
آره باید به حرف های او گوش می دادم دریغ از یک مخالفت الان من نشسته ام و زندگی دارد به من میخندد
چون سوختم و قدر او را ندانستم یک عمر دارم گریه میکنم ناراحت میشوم و نشسته ام حالا میدانم دلیل اینکه او
حرفی نمیزند چیست و چرا به من نمی گوید پاشو آری درست است من بازی زندگی را باخته ام
کامنت pariase
۱.۸k
۲۲ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.