پارت 38
#پارت_38
( دوسال بعد )
- آیتک کوشی هوشت
+ میرم وسیله جم کنم
- زود باش دیگه
توی یه مدت ، رفتیم المانو شبمی درمانیو شروع کردیم ، خیلی جاها کم اوردما ول ایتک بود ...
+ امادم
بغلش کردمو لبامو گذاشتو رو لباش ...
+ چیشده ؟
- داری هر روز خوشت بخت ترم میکنی ...
چسبوندمش به دیوارو دوباره لباشو مال خودم کردم ...
ازش جدا شدمو ، راه افتادیم سمت بیمارستان ...
از وقتی از المان برگشتیم چن بار حال ایتک بد شده که فک کنم خبراییه ، حالا بریم ببینیم چی میشه ...
رفتیم دکتر ، دکتر معاینه کردو گف که بعله ایتک خانوم قراره منو خوشبخت تر از اینا خوشبختم کنه ....
دوباره بغلش کردمو ، همه جاشو بوس کردم ، قرار بود بابا بشما ...
- من قراره بابا بشم ..
+ اوم اوم
- عاشقتممممم ...
+ میدونم * خنده *
خندیدمو توی بغلم بشتر فشارش دادم ...
( فعلا پایان )
( دوسال بعد )
- آیتک کوشی هوشت
+ میرم وسیله جم کنم
- زود باش دیگه
توی یه مدت ، رفتیم المانو شبمی درمانیو شروع کردیم ، خیلی جاها کم اوردما ول ایتک بود ...
+ امادم
بغلش کردمو لبامو گذاشتو رو لباش ...
+ چیشده ؟
- داری هر روز خوشت بخت ترم میکنی ...
چسبوندمش به دیوارو دوباره لباشو مال خودم کردم ...
ازش جدا شدمو ، راه افتادیم سمت بیمارستان ...
از وقتی از المان برگشتیم چن بار حال ایتک بد شده که فک کنم خبراییه ، حالا بریم ببینیم چی میشه ...
رفتیم دکتر ، دکتر معاینه کردو گف که بعله ایتک خانوم قراره منو خوشبخت تر از اینا خوشبختم کنه ....
دوباره بغلش کردمو ، همه جاشو بوس کردم ، قرار بود بابا بشما ...
- من قراره بابا بشم ..
+ اوم اوم
- عاشقتممممم ...
+ میدونم * خنده *
خندیدمو توی بغلم بشتر فشارش دادم ...
( فعلا پایان )
۳.۰k
۱۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.