پارت ۶ ( زندگی من 🩰 )
پارت ۶ ( زندگی من 🩰 )
امروز با خواهش از معلم خواستیم کلاس آزاد شه و قبول کرد 😁
همه اومدند جز :
مکس 💙 روکی 🩶
آهنگ گذاشتیم 🎧
جوکر بازی کردیم 🃏
وقتی جوکر بازی کردیم نوبت ( لوکا بود که همه رو بخندونه همه رو خندوند
لوکا 🩵 : میدونم کی زود خندش میگیره و خواست بهم نزدیک شه و من ناخواسته گفتم ...
املی 🩷 : م.....من بازی نیستم 😅
مکس 🩵 : باشه 😑
و هزاران بازی و در آخر هم همه رفتند و منو جک 💚 چون هنوز نیومده بودن دنبال جک یکم بازی کردیم درسمون رو خوندیم ( با اینکه آزاد بود 😐 )
و اومدن دنبال جک 💚 و رفت
امروز با خواهش از معلم خواستیم کلاس آزاد شه و قبول کرد 😁
همه اومدند جز :
مکس 💙 روکی 🩶
آهنگ گذاشتیم 🎧
جوکر بازی کردیم 🃏
وقتی جوکر بازی کردیم نوبت ( لوکا بود که همه رو بخندونه همه رو خندوند
لوکا 🩵 : میدونم کی زود خندش میگیره و خواست بهم نزدیک شه و من ناخواسته گفتم ...
املی 🩷 : م.....من بازی نیستم 😅
مکس 🩵 : باشه 😑
و هزاران بازی و در آخر هم همه رفتند و منو جک 💚 چون هنوز نیومده بودن دنبال جک یکم بازی کردیم درسمون رو خوندیم ( با اینکه آزاد بود 😐 )
و اومدن دنبال جک 💚 و رفت
۸۲۰
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.