از باغ ِشعرهایم شاپرکی بردار وبه سنجاق سر ِموهایت بچسبان ؛تا بعد ِاین که می روی خبر ِخنده هایت را برایم بیاورد ...آخر من بدون خنده های ِتـــــــو چگونه شاعر باشم چگونه ؟خنده هایت..تنها دوای درد من است,من بدون خنده هایت بیمارم...