رفته تصویرت ولی با من صدایت ماندهاست

رفته تصویرت ولی با من صدایت مانده‌است
مثل لک قاب بر دیوار جایت مانده‌است

من دلم دریاست، موسی باش! حتا برنگرد
تا نبینی بر تن من رد پایت مانده‌است

عشق آن روزی که ما را آشنا می‌کرد، گفت
کاش فردا هم ببینی آشنایت مانده‌است!

ماهی و افسوس با هر برکه قسمت می‌کنی
خاطراتی را که از دریا برایت مانده‌است

«کی تو را از یاد خواهم برد؟» گفتم؛ عشق گفت
بی‌نهایت، بی‌نهایت، بی‌نهایت مانده‌است

#مژگان_عباسلو
#شعر#شعر_غزل
دیدگاه ها (۱۵)

دلم تنگ می‌شود گاهی برای یک "دوستت دارم " ساده دو "فنجان قهو...

همه ی روزهای هفته فردندجمعه ها امادو نفر استیکی دلت را می فش...

خطر کن، زندگی بی او چه فرقی می کند با مرگ ؟به اسـمِ ِ صبــــ...

حالِ خوبی است که در چشمِ تو نازی باشدبه تماشایِ تو احساسِ نی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط