سوار پراید آژانس بودم

سوار پراید آژانس بودم.

راننده وحشیانه و با سرعت از روی دست‌اندازها عبور می‌کرد.

بهش گفتم: «شما نگران جلوبندی ماشینت نیستی؟!»

با پوزخند گفت: «فردا قراره بفروشمش، بره!»

نمی‌تونم بگم که شعور و انصاف نداشت. اما فقط اینو مطمئن هستم که یه روزی یه فروشنده، دقیقا همین بلا را سرش میاره و بهش ضرر می‌زنه.
دیدگاه ها (۱)

دختره میگه حاضرم دوست پسرم سالی 4 بار بره تایلند ولی اینجا ب...

درس های تایلند برای اقتصاد ایران/ درآمد با طعم فحشا............

زندگی یه جوری بد سپری میشه که...بعضی وقتا با خودم فکر میکنمن...

زنان افغانستان توی ورزشگاه......فرهنگی که ایران 2500 ساله ند...

lasting song part : 7

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط