آن چنان آلودهست

آن چنان آلوده‌ست
عشق غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم می‌لرزد
چون تو را می‌نگرم

مثل این است که از پنجره‌ای
تک درختم را، سرشار از برگ،
در تب زرد خزان می‌نگرم
مثل این است که تصویری را
روی جریان‌های مغشوش آب روان می‌نگرم

شب و روز
شب و روز
شب و روز

بگذار
که فراموش کنم.

تو چه هستی، جز یک لحظه، یک لحظه که چشمان مرا
می‌گشاید در
برهوت آگاهی؟

بگذار
که فراموش کنم.

✍🏼فروغ فرخزاد🌺💕
دیدگاه ها (۱)

📚جملات انگیزشی هیتلر✍🏼1. به وسیله تبلیغات می توان جهنم را به...

تو را بانو نامیده‌امبسیارند از تو بلندتر، بلندتربسیارند از ت...

دخترک خنده کنان گفت که چیستراز این حلقه زر راز این حلقه که ا...

✍🏿گل ها درباره این که چطور شکوفه خواهند داد نگران نیستندآن ه...

چپتر ۳ _ خیانتسکوتی سنگین روی اتاق افتاده بود. آن قدر سنگین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط