دخترک خنده کنان گفت که چیست

دخترک خنده کنان گفت که چیست

راز این حلقه زر

 راز این حلقه که انگشت مرا

 این چنین تنگ گرفته است به بر

 راز این حلقه که در چهره او

اینهمه تابش و رخشندگی است

مرد حیران شد و گفت

حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است

 همه گفتند : مبارک باشد

دخترک گفت : دریغا که مرا

باز در معنی آن شک باشد

سالها رفت و شبی

زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر

دید در نقش فروزنده او

روزهایی که به امید وفای شوهر

به هدر رفته هدر

زن

پریشان شد و نالید که وای

وای این حلقه که در چهره او

باز هم تابش و رخشندگی است

حلقه بردگی و بندگی است

✍🏼فروغ فرخزاد
دیدگاه ها (۱)

آن چنان آلوده‌ستعشق غمناکم با بیم زوالکه همه زندگیم می‌لرزدچ...

📚جملات انگیزشی هیتلر✍🏼1. به وسیله تبلیغات می توان جهنم را به...

✍🏿گل ها درباره این که چطور شکوفه خواهند داد نگران نیستندآن ه...

✍🏿عشق همانند گل زیبایی است که شاید لمسش نکنماما عطر آن باغ ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط