همیشه

همیشه
سه نفر بودم
کودکی، در بهانه تو
پسری، پا به پای تو
و مردی، پناه تو
حالا که برگها به مویی بندند
مردی در نصیحت پسری
و پسری درگیر اشکهای کودکی
دیدگاه ها (۱)

...برایتدلتنگی عصر پاییز را میفرستم،مثل کلاغ های دم غروبهیچ ...

...چه سرنوشت غم‌انگیزی که کرم کوچک ابریشمتمام عمر قفس می‌باف...

...هر چه کردم نشد از خاک تکانت بدهمتیر انگار تنت را به زمین ...

...در سفر ، شانه به شانه شده ای با عباسبـه تـو حالا نرسد دست...

مَن آدم دیر رسیدن بودم :)آدم دوست داشتن های دست دومآدمی بودم...

لایو ویورس جین:🐹🐹 اگه قهوه داشته باشم، تقریباً سه روز پشت سر...

شروع داستان فصل اول *تنهایی* تو دنیایی که زندگی میکردم کسی ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط