از روزی که جهان سومی شدم
#از_روزی_که_جهان_سومی_شدم
انگار سرنوشت ما بدجور به جهان سوم گره خورده یک گره کور ...
لعنت به این جهان سومی بودن که هیچ چیزش،مثل آدمیزاد نمی مونه .....
نه انقلابش ....نه جنگش ...نه جابجایی قدرتش ....نه انتخاباتش ...نه هسته ای شدندش......نه روال افزایش،قیمتش..... نه مدل اعتراض کردنش .....و نه حتی نوع برخورد با اعتراض ها....
اون از انقلاب که قرار بود نفت رو به سفره ها بیاره همون نان رو هم از سفره ها یزد ...
اون از جنگ که تو بدترین روزها مقاومت میکنیم و و تو پیروزی یهو صلح میکنیم ...
اون از جابجایی قدرت که تو تلوزیون پته همه رو روی آب می ریزیم و ابرو ریزی راه میندازیم....
اون از انتخابات که رییس جمهور دو دوره رو رد صلاحیت میکنیم ...
اون از هسته ای که یهو وقتی همه دارند قبول میکنند این قدرت هسته ای ما رو هرچی غنی سازی کردیم تحویل میدیم و پای میز مذاکره بی سرانجام میبینیم ...آخه بچه هم بود می فهمید مرحله به مرحله باید با انجام تعهدات ما اورانیوم رو تحویل بدیم نه یک هو ...
اون از گرانی یهو دلار از سه هزارتومان بشه بیست هزارتومن که باز هم همون بچه می فهمید که دست دولت در کار برای باز پرداخت بدهی به پیمانکاران این کار ....و حالا هم افزایش 300درصدی قیمت بنزین که یک عامل و یکی از مولفه های قیمت تمام شده برای کلیه تولیدات است ...اونم چی درست پس از اعلام کشف بزرگترین منبع نفت ....
این از اعتراض کردنمون که اموال مردم شخصی رو تخریب میکنیم و به پل هوایی که اموال عمومی آسیب میرسونیم ...
و سر اخر هم این از برخورد با تجمعات که چند تا بچه با باتوم چنان میزنند هر عابری را که انگار بعثی گیر آوردند ....
من فکر میکنم اونی که باز اول ما رو جهان سومی نامید بی سواد بوده و شمارش بیشتر از سه یاد نداشته ...
من سیاست مدار نیستم و از سیاست چیزی نمیدونم ....اما این رو خوب میدونم از دل هیچ آشوبی دموکراسی بیرون نیامده در هیچ کشوری ....
دموکراسی یک رفتار مدنی که نه میشه خرید نه میشه آموخت ....
باید ذره ذره تمرین کرد ...یاد گرفت و عمل کرد ....
و باور دارم شرط تحقق دموکراسی نه کف خیابان های شلوغ که در دل کتابخانه های پر سکوت و مملو از جوانان محقق خواهد شد
یک روز استادی میگفت تنها صف کشور های پیشرفته صف ورود به کتابخانه است پیش از باز شدن صبح و من به چشم دیدم آن را ...
یا حق #سعیدعرفانی
انگار سرنوشت ما بدجور به جهان سوم گره خورده یک گره کور ...
لعنت به این جهان سومی بودن که هیچ چیزش،مثل آدمیزاد نمی مونه .....
نه انقلابش ....نه جنگش ...نه جابجایی قدرتش ....نه انتخاباتش ...نه هسته ای شدندش......نه روال افزایش،قیمتش..... نه مدل اعتراض کردنش .....و نه حتی نوع برخورد با اعتراض ها....
اون از انقلاب که قرار بود نفت رو به سفره ها بیاره همون نان رو هم از سفره ها یزد ...
اون از جنگ که تو بدترین روزها مقاومت میکنیم و و تو پیروزی یهو صلح میکنیم ...
اون از جابجایی قدرت که تو تلوزیون پته همه رو روی آب می ریزیم و ابرو ریزی راه میندازیم....
اون از انتخابات که رییس جمهور دو دوره رو رد صلاحیت میکنیم ...
اون از هسته ای که یهو وقتی همه دارند قبول میکنند این قدرت هسته ای ما رو هرچی غنی سازی کردیم تحویل میدیم و پای میز مذاکره بی سرانجام میبینیم ...آخه بچه هم بود می فهمید مرحله به مرحله باید با انجام تعهدات ما اورانیوم رو تحویل بدیم نه یک هو ...
اون از گرانی یهو دلار از سه هزارتومان بشه بیست هزارتومن که باز هم همون بچه می فهمید که دست دولت در کار برای باز پرداخت بدهی به پیمانکاران این کار ....و حالا هم افزایش 300درصدی قیمت بنزین که یک عامل و یکی از مولفه های قیمت تمام شده برای کلیه تولیدات است ...اونم چی درست پس از اعلام کشف بزرگترین منبع نفت ....
این از اعتراض کردنمون که اموال مردم شخصی رو تخریب میکنیم و به پل هوایی که اموال عمومی آسیب میرسونیم ...
و سر اخر هم این از برخورد با تجمعات که چند تا بچه با باتوم چنان میزنند هر عابری را که انگار بعثی گیر آوردند ....
من فکر میکنم اونی که باز اول ما رو جهان سومی نامید بی سواد بوده و شمارش بیشتر از سه یاد نداشته ...
من سیاست مدار نیستم و از سیاست چیزی نمیدونم ....اما این رو خوب میدونم از دل هیچ آشوبی دموکراسی بیرون نیامده در هیچ کشوری ....
دموکراسی یک رفتار مدنی که نه میشه خرید نه میشه آموخت ....
باید ذره ذره تمرین کرد ...یاد گرفت و عمل کرد ....
و باور دارم شرط تحقق دموکراسی نه کف خیابان های شلوغ که در دل کتابخانه های پر سکوت و مملو از جوانان محقق خواهد شد
یک روز استادی میگفت تنها صف کشور های پیشرفته صف ورود به کتابخانه است پیش از باز شدن صبح و من به چشم دیدم آن را ...
یا حق #سعیدعرفانی
۹.۵k
۲۶ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.