با وجود این مناظر غیرعادی ظاهرا همشهریان ما نمیتوانستن

با وجود این مناظر غیرعادی، ظاهراً همشهریان ما نمی‌توانستند بفهمند چه بر سرشان آمده است. احساسات مشترکی از قبیل جدائی و یا ترس وجود داشت، اما هنوز هم مثل سابق اشتغالات شخصی را در درجه‌ی اول اهمیت قرار می‌دادند.

هیچ‌کس هنوز بیماری را واقعاً نپذیرفته بود. بیشتر مردم، بخصوص نسبت به آن‌چه عادت‌شان را بر هم می‌زد یا مزاحم منافع‌شان می‌شد حساسیت داشتند.

… اطلاعیه‌ای که در سومین هفته‌ی طاعون خبر از مرگ سیصد و دو نفر می‌داد، اثری در مخیله‌ی آنان نداشت. از طرفی شاید همه‌ی آنان از طاعون نمرده بودند و از سوی دیگر کسی در شهر نمی‌دانست که در مواقع عادی هفته‌ای چند نفر می‌میرند

طاعون قسطنطنیه در یک روز ده‌هزار کشته داده بود. ده‌هزار کشته یعنی پنج برابر جمعیت یک سینمای بزرگ. این است آن‌چه باید کرد:
به دلایل روشن، طاعون مخصوصاً به کسانی حمله کرد که عادت داشتند به صورت دسته‌جمعی زندگی کنند، مانند سربازان، صومعه‌نشینان و زندانیان. زیرا با وجود جدا بودن عده‌ای از زندانیان، معمولاً زندان یک محیط زندگی دسته‌جمعی است و بهترین دلیل آن این است که در زندان شهر ما، زندان‌بانان نیز مانند زندانیان باج خود را به طاعون می‌پرداختند و بر طبق نظر عالیه‌ی طاعون، همه‌کس، از مدیر زندان گرفته تا پست‌ترین زندانیان، “محکوم” بودند و شاید برای نخستین بار در زندان، عدالت مطلق برقرار می‌شد.مقامات دولتی بیهوده می‌کوشیدند با اعطای مدال به زندان‌بانانی که در حین انجام وظیفه مرده بودند، برای این تساوی، درجات مختلفی قائل شوند

[ هنگام خاک‌سپاری ] همه‌چیز واقعاً با بیشترین سرعت و کمترین امکان خطر جریان می‌یافت
… در آغاز این اعمال به معنویات مردم برخورده بود، زیرا همه، بیش از حد تصور آرزو داشتند که با همه‌ی آداب و رسوم لازم به خاک سپرده شوند.

خوشبختانه کمی بعد، مسئله‌ی خواربار بسیار حساس شد. توجه مردم به گرفتاری‌های آنی‌تر و ضروری‌تر معطوف گشت. مردم مجبور بودند اگر بخواهند غذا بخورند، وقت‌شان را صرف ایستادن در صف‌ها و دوندگی‌ها و اجرای مقررات گوناگون بکنند و دیگر وقت این را نداشتند که فکر کنند دیگران در اطراف‌شان چگونه می‌میرند و خودشان روزی چگونه خواهند مرد

روزنامه‌ها که در ماجرای موش‌ها آن‌همه پرگویی کرده بودند، دیگر حرفی نمی‌زدند. زیرا موش‌ها در کوچه می‌میرند،اما انسان‌ها درون خانه‌ها.و روزنامه‌ها فقط با کوچه کار دارند.

پیوسته در تاریخ ساعتی فرا می‌رسد که در آن، آن‌که جرئت کند و بگوید دو دو تا چهارتا می‌شود مجازاتش مرگ و رنج است.

#کوپیولیسم
دیدگاه ها (۴)

#کوپیولیسم

#کوپبولیسم #خانیسمی#سلطه #فاجعه #سلطه_فاجعه #سلطه_حقارت#سلطه...

#کوپیولیسم را شکست خواهیم داد

#کوپیولیسم

🍁🍂   این برگ‌های زرد    به خاطر پاییز نیست    که از شاخه می‌...

در جهان فرشتگان زیادی وجود دارند که کارهای مختلفی انجام می‌د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط