اوای عشق
پارت 24 اوای عشق
#رکسانا
چشماش لرزید و دستم رو تند گرفت که منم تند تر دستاش رو گرفتم رنگش پریده بود گوشه لبش خونی بود اووو خدایا یا من دارم دیونه میشم چرا من اینجوریم یعنی چی
داشتم گریه میکردم که یه صدای ضیعیف شنیدم این که صدای کوکیه زود سرم رو بلند کردم چشماش باز بود زود رفتم بیرون دکتر رو صدا زدم
+دکترررر پرستارر
-بله خانم چرا اینجا رو رو سر خودتون انداختین
+جونگ کوک به هوش اومد
-واقعاا من برم دکتر و صدا کنم
+زود لطفا
دکتر که اومد شروع کرد به معاینه کردنش بعد گفت الان منتقل میشه به اتاق خصوصی
+مرسی دکتر که زحمت کشیدید
-نه این چه حرفیه که میزنید وظیفمه
+ولی دکتر به کسی نگو من پیش اقای جونگ کوکم چون براش دردسر میشه .
-او باشه چشم
+مرسی .
بعد تموم شدن حرفم با دکتر رفتم پیش جونگ کوک
چشماش باز بود و به درو دیوار نگا میکرد رفتم پیشش
چشماش هیچ احساسی نداشت
+امم سونبه خوبید
-برو بیرون
+چرا سونبه
-گفتم برو بیرون نمیخام ببیمنت میفهمی گمشو از جلو چشمام.
+چرا(با گریه)ها چرا مگه من چیکار کردم
-یا میری بیرون یا به بادیگارد بیمارستان بگم بیرونت کنه
+میرم ولی اینو بدونین که من نمیدونم چی کار کردم امید وارم خوب شید خداحافظ
با گریه رفتم بیرون اصلا خوب نبودم واقعا چرا اینجوری کرد
داشتم راه میرفتم که یکی از پشت صدام زد
-خانوم
+بله
-میدونید از کجا باید برم بیرون از شهر
+بله از سمت غرب میرید می
حرفم تموم نشد که یه چیزی جلو دهنم رو گرفت داشتم تقلا میکردم ولم کنه ولی ولم نکرد منم کم کم چشمام بسته شد(الاهی مادر برات بمیره)
#کوک
هه دختر هرزه هم با من میپره هم با اون تازه صمیمی ترم هستن بغلشم کرد وایی دو روز دیگه کارت عروسی برامون میاد 😓😐خیلی زو مخمه چرا چرا رکسانا یونجون فاکی رو بغل کرد تو این فکرا بودم که دکتر گفت دو ساعت دیگه مرخص میشم چون تصادفم انقد مهم نبود بخاطر همین
دوساعت بعد:
داشتم خودم رو اماده میکردم برم که گوشیم زنگ خورد
-سلام جئون جانگ کوک خوبی
+بفرماید شما
-هه منو نمیشناسی منممم دشمنت هه یرون
+چرا بم زنگ زدی ها عوضی چرا .
-هیچی اومدم بهت بگم اگه میخای رکسانا رو نجات بدی بیا به جای که میگم
+چییی رکسانا پیش تو چیکار میکنه ها اشغال
-عصبی نشو چون به ظرر خوت تموم میشه
+باشه باشه بهم بو باید کجا بیام ها بگو کجا بیام چی میخایی از جونم ها
-فقط پول میخام 2 میلیون ون برام بیار
+باشه باشه
-افرین(صدای رکسانا داره میاد)کمک کمکم کنید
+عوضی اومدم به رکسانا دست نمیزنی....داشتم میرفتم که گوشیم زنگ خورد که چشمام از تعجب گشاد شد😮😮
عشغام لایک و کامنت یادتون نره دوستون میدارم
❤❤😍
#رکسانا
چشماش لرزید و دستم رو تند گرفت که منم تند تر دستاش رو گرفتم رنگش پریده بود گوشه لبش خونی بود اووو خدایا یا من دارم دیونه میشم چرا من اینجوریم یعنی چی
داشتم گریه میکردم که یه صدای ضیعیف شنیدم این که صدای کوکیه زود سرم رو بلند کردم چشماش باز بود زود رفتم بیرون دکتر رو صدا زدم
+دکترررر پرستارر
-بله خانم چرا اینجا رو رو سر خودتون انداختین
+جونگ کوک به هوش اومد
-واقعاا من برم دکتر و صدا کنم
+زود لطفا
دکتر که اومد شروع کرد به معاینه کردنش بعد گفت الان منتقل میشه به اتاق خصوصی
+مرسی دکتر که زحمت کشیدید
-نه این چه حرفیه که میزنید وظیفمه
+ولی دکتر به کسی نگو من پیش اقای جونگ کوکم چون براش دردسر میشه .
-او باشه چشم
+مرسی .
بعد تموم شدن حرفم با دکتر رفتم پیش جونگ کوک
چشماش باز بود و به درو دیوار نگا میکرد رفتم پیشش
چشماش هیچ احساسی نداشت
+امم سونبه خوبید
-برو بیرون
+چرا سونبه
-گفتم برو بیرون نمیخام ببیمنت میفهمی گمشو از جلو چشمام.
+چرا(با گریه)ها چرا مگه من چیکار کردم
-یا میری بیرون یا به بادیگارد بیمارستان بگم بیرونت کنه
+میرم ولی اینو بدونین که من نمیدونم چی کار کردم امید وارم خوب شید خداحافظ
با گریه رفتم بیرون اصلا خوب نبودم واقعا چرا اینجوری کرد
داشتم راه میرفتم که یکی از پشت صدام زد
-خانوم
+بله
-میدونید از کجا باید برم بیرون از شهر
+بله از سمت غرب میرید می
حرفم تموم نشد که یه چیزی جلو دهنم رو گرفت داشتم تقلا میکردم ولم کنه ولی ولم نکرد منم کم کم چشمام بسته شد(الاهی مادر برات بمیره)
#کوک
هه دختر هرزه هم با من میپره هم با اون تازه صمیمی ترم هستن بغلشم کرد وایی دو روز دیگه کارت عروسی برامون میاد 😓😐خیلی زو مخمه چرا چرا رکسانا یونجون فاکی رو بغل کرد تو این فکرا بودم که دکتر گفت دو ساعت دیگه مرخص میشم چون تصادفم انقد مهم نبود بخاطر همین
دوساعت بعد:
داشتم خودم رو اماده میکردم برم که گوشیم زنگ خورد
-سلام جئون جانگ کوک خوبی
+بفرماید شما
-هه منو نمیشناسی منممم دشمنت هه یرون
+چرا بم زنگ زدی ها عوضی چرا .
-هیچی اومدم بهت بگم اگه میخای رکسانا رو نجات بدی بیا به جای که میگم
+چییی رکسانا پیش تو چیکار میکنه ها اشغال
-عصبی نشو چون به ظرر خوت تموم میشه
+باشه باشه بهم بو باید کجا بیام ها بگو کجا بیام چی میخایی از جونم ها
-فقط پول میخام 2 میلیون ون برام بیار
+باشه باشه
-افرین(صدای رکسانا داره میاد)کمک کمکم کنید
+عوضی اومدم به رکسانا دست نمیزنی....داشتم میرفتم که گوشیم زنگ خورد که چشمام از تعجب گشاد شد😮😮
عشغام لایک و کامنت یادتون نره دوستون میدارم
❤❤😍
۲۳.۰k
۲۶ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.