چند شاتی

چند شاتی
part: 1
ویو ا. ت
امروز که از خواب بیدار شدم دیدم جیهوپ بغل دستم نیست
نمیدونم چرا چند وقته باهام سرد شده
مثلا وقتی یه چیز خنده دار میگم بی تفاوته  یا موقعه خواب بغلم نمیکنه نازم نمیکنه حتی برام اهنگ هم نمیخونه انگار کار اشتباهی کردم دارم تقاصشو پس میدم نمیدونم والا ولی دیگه نمیتونم دووم بیارم باید ازش بپرسم دلیلشو
از رخت خواب بیرون اومدم و رفتم دشویی کارامو کردم
رفتم پایین آجوما برام صبحانه آورد ولی دیدم نوتلا داریم پس رفتم از در یخچال آوردمش و با نون تست خوردم
بعد پاشدم رفتم سمت مبل و روش ولو شدم از اونجایی که جیهوپ ساعت 7 میاد و الان ساعت 12 هست  تصمیم گرفتم نگا گوشی کنم تا زمان بگذره رفتم تو اینستا گشتم
و چند تا چالش دیدم پاشدم انجامشون دادم
دیگه چشمام درد گرفت نگا ساعت کردم واااااا ساعت 5:30 چرا انقدر زود گذشتتتت
دیگه نمیدونم چیکار کنممممم
رفتم تو حیاط پشتی عمارت و یه پیشی گوگولی اونجا بود باهم بازی کردیم و به گل های عمارت آب دادم واقعا حیاط پشتی عمارت رو خیلی دوست دارم
خسته شدم رفتم تو خونه تو پذیرایی بودم که صدای در اومد جیهوپ با موهای بهم ریخته و کراوات نیمه باز از در اومد تو خونه به سمتش رفتم
+: سلام هوپی
_:...
+: هوپی... خوبی؟
_: ولم کن ا. ت الان حوصله ندارم(سرد و خسته)
از پله ها رفت داخل اتاق
هر دفعه میاد همینو میگههه اهههه خسته شدم الان یه ماه وضع همینه
امروز دیگه بهش میگم.
از پله ها رفتم بالا در ٱتاقو باز کردم دیدم....

ادامه دارد.....
دیدگاه ها (۸)

چند شاتی جیهوپpart: آخرویو ا. ترفتم تو اتاق دیدم جیهوپ رو تخ...

ناشناس حرفی، سخنی، انتقادی و.. داشتین اینجا بگید جواب میدم ...

معرفی خودم💫

خب خب این رمان هم تموم شد. اگه دوست داشتید تو کامنت این پست ...

من امروز تا ساعت ۸ و نیم صبح خواب بودم. مامانم اومد بیدارم ک...

نفرین شیرین. پارت 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط