چندپارتی جونگکوک P
چندپارتی جونگکوک: P1
وقتی والدینت جدا شده بودن و بابات.....
ویو ا/ت:
با سردرد بدی از خواب بیدار شدم. دیدم توی یه اتاق با تم مشکیام ولی هرچقدر فکر کردم اصلا آشنا نبود. نمیدونستم کجام سعی کردم یادم بیاد که چه اتفاقی افتاده ولی هیچی یادم نیومد. خیلی میترسیدم
یدفعه دیدم گوشیام روی میز کنار تخته سریع برش داشتم ولی دیدم یه نفر سیمکارت گوشیم رو درآورده یعنی هیچ راه ارتباطی نداشتم.
رفتم سمت در و سعی کردم بازش کنم ولی قفل بودم
ا/ت: کسی اونجا هست؟ من کجام؟ (نسبتاً بلند
جوابی نشنیدم چند بار دیگه سوالم رو پرسیدم ولی هیچی
خیلی گیج بودم و هیچی هم یادم نمیومد
(۱ ساعت بعد
یدفعه در باز شد و یه مرد تو چارچوب در ظاهر شد
خواستم برم سمتش ولی با چیزی که دیدم خیلی ترسیدم و نزدیکش نشدم
اون یه............
پایان:)
(امیدوارم خوشتون بیاد و اگه بد شد ازتون خیلی معذرت میخوام
پارت بعد رو روزای بعد میزام ❣
وقتی والدینت جدا شده بودن و بابات.....
ویو ا/ت:
با سردرد بدی از خواب بیدار شدم. دیدم توی یه اتاق با تم مشکیام ولی هرچقدر فکر کردم اصلا آشنا نبود. نمیدونستم کجام سعی کردم یادم بیاد که چه اتفاقی افتاده ولی هیچی یادم نیومد. خیلی میترسیدم
یدفعه دیدم گوشیام روی میز کنار تخته سریع برش داشتم ولی دیدم یه نفر سیمکارت گوشیم رو درآورده یعنی هیچ راه ارتباطی نداشتم.
رفتم سمت در و سعی کردم بازش کنم ولی قفل بودم
ا/ت: کسی اونجا هست؟ من کجام؟ (نسبتاً بلند
جوابی نشنیدم چند بار دیگه سوالم رو پرسیدم ولی هیچی
خیلی گیج بودم و هیچی هم یادم نمیومد
(۱ ساعت بعد
یدفعه در باز شد و یه مرد تو چارچوب در ظاهر شد
خواستم برم سمتش ولی با چیزی که دیدم خیلی ترسیدم و نزدیکش نشدم
اون یه............
پایان:)
(امیدوارم خوشتون بیاد و اگه بد شد ازتون خیلی معذرت میخوام
پارت بعد رو روزای بعد میزام ❣
- ۹.۷k
- ۱۵ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط