بی اوا
بی اوا
پارت ۷
سامین واسش مهم نبود
مدرک داره یا نه
همین که می تونه تو کشورای مختلف
حرف زدن و
رزرو و بقیه کاراشونو هندل کنه
عالیه
خیلیارو دیده بود
که با مدرک دکترا وسط کشور
غریب دست شونو گذاشته بودن تو پوست گردو
بماند که از دست سانیار
به زور نجات شون داده
بود.
یه حسی بهش می گفت
این دختر ..
دقیقا کسی که نیاز دارن
اوا بلاخره تردیدو کنار گذاشت و امضا کرد
مثل اینکه بلاخره بخت داشت باهاش یار می
شد.
قرارداد به سامین داد
و دوباره رو مبل نشست : از
کی باید شروع کنم.!؟
سامین که از خوشحالی
تو پوست خودش نمی گنجید بی هوا گفت
: هر وقت که خودت بخوای..
اوا با تعجب
ابروهاشو بالا انداخت: بله؟؟
سامین :اا ببخشید حواسم نبود
از آخر هفته می تونی
شروع کنی..
همه اطلاعات کاراشو
واست می فرستم تو این سه
روز برنامه هاشو بنویس
کلا هرکاری که یه مدیر برنامه باید انجام بده
رو اوکی کن. می تونی دیگه!؟!؟!
اوا محکم و جدی سرشو تکون داد
درسته دانشگاه نرفتم ولی
تو این چند سال کتاب و مقاله های زیادی خوندم.. و
کامل میدونم باید چیکار کنم
لازم نیست نگران باشید..
سامین با احترام بلند شد
مثل اینکه واقعا ادم
درستیو پیدا کرده بودن
: شماره منو که دارید..
شماره سانیارم براتون می فرستم
از این به بعد با خودشم در ارتباط باشید
به صورت مستقیم کارایی که باید انجام بده رو
باهاش هماهنگ کنید.
اوا : ینی دیگه کلا با خودشون در
ارتباط باشم؟!
سامین ترس تو صداشو احساس کرد
: نه هرجا برید منم هستم.
ولی بلاخره شما مدیر برنامه هاش هستید دیگه
شاید یجا لازم شه با خودش حرف بزنید..
شماره خودشم داشته باشید بهتره
اینم از پارتی که قولشو دادم :))
پارت ۷
سامین واسش مهم نبود
مدرک داره یا نه
همین که می تونه تو کشورای مختلف
حرف زدن و
رزرو و بقیه کاراشونو هندل کنه
عالیه
خیلیارو دیده بود
که با مدرک دکترا وسط کشور
غریب دست شونو گذاشته بودن تو پوست گردو
بماند که از دست سانیار
به زور نجات شون داده
بود.
یه حسی بهش می گفت
این دختر ..
دقیقا کسی که نیاز دارن
اوا بلاخره تردیدو کنار گذاشت و امضا کرد
مثل اینکه بلاخره بخت داشت باهاش یار می
شد.
قرارداد به سامین داد
و دوباره رو مبل نشست : از
کی باید شروع کنم.!؟
سامین که از خوشحالی
تو پوست خودش نمی گنجید بی هوا گفت
: هر وقت که خودت بخوای..
اوا با تعجب
ابروهاشو بالا انداخت: بله؟؟
سامین :اا ببخشید حواسم نبود
از آخر هفته می تونی
شروع کنی..
همه اطلاعات کاراشو
واست می فرستم تو این سه
روز برنامه هاشو بنویس
کلا هرکاری که یه مدیر برنامه باید انجام بده
رو اوکی کن. می تونی دیگه!؟!؟!
اوا محکم و جدی سرشو تکون داد
درسته دانشگاه نرفتم ولی
تو این چند سال کتاب و مقاله های زیادی خوندم.. و
کامل میدونم باید چیکار کنم
لازم نیست نگران باشید..
سامین با احترام بلند شد
مثل اینکه واقعا ادم
درستیو پیدا کرده بودن
: شماره منو که دارید..
شماره سانیارم براتون می فرستم
از این به بعد با خودشم در ارتباط باشید
به صورت مستقیم کارایی که باید انجام بده رو
باهاش هماهنگ کنید.
اوا : ینی دیگه کلا با خودشون در
ارتباط باشم؟!
سامین ترس تو صداشو احساس کرد
: نه هرجا برید منم هستم.
ولی بلاخره شما مدیر برنامه هاش هستید دیگه
شاید یجا لازم شه با خودش حرف بزنید..
شماره خودشم داشته باشید بهتره
اینم از پارتی که قولشو دادم :))
۲.۹k
۰۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.