ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
کوی تو که باغ ارم روضه خلد است
انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم
سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوه یک باغ نچیدیم ، نچیدیم
سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم
وحشی سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم

#وحشی_بافقی
دیدگاه ها (۱)

#حرف_حساب#درد_جامعه #درد_فرهنگی

#پشت_دریاهاقایقی خواهم ساخت،خواهم انداخت به آب.دور خواهم شد ...

دلم قرار ندارد از فغان ، بی توسپند وار ز کف داده ام عنان ، ب...

جز در غم عشق سینه را چاک مکندل خوش به کسی در سفر خاک مکنای ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط