منم آن ارگ ویرانی که هرشب خواب می بیند

منم آن ارگ ویرانی که هرشب خواب می بیند
به روی شانه هایش فوج کفترهای چاهی را
سواری خسته ام از کوه پایین آمدم دختر
ببند این زخم های کهنه مشروطه خواهی را

#حامدعسکری
#شعر#ادبیات#ناب#غزل
دیدگاه ها (۱)

زیر دوش تو!زیر باران من!این بودفاصله ی طبقاتی ما#جلال_صفائی_...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط