بعضی آدما دنيا رو زيبا ميکنن
بعضی آدما دنيا رو زيبا ميکنن
آدمايی که هروقت ازشون بپرسی چطوری؟! ميگن خوبم؛ وقتی بهشون زنگ میزنی
و بیدارشون میکنی، میگن بیدار بودم
یا میگن چه خوب شد زنگ زدی
وقتی ميبينن يه گنجشک داره روی زمين
غذا ميخوره، راهشون رو کج ميکنن
که اون نترسه. آدمایی که با صد تا غصه
توی دلشون، بازم صبورانه پای درد
و دلهات میشینن. همينا هستن که
دنيا رو جای بهتری برای نفس کشیدن
ميکنن. مثل اون راننده تاکسی که حتی
اگر در ماشينش رو محکم ببندی، بلند ميگه
برو بسلامت. آدمایی که توی اتوبوس
وقتی تصادفی چشم در چشم میشی
باهاشون، رو برنمیگردونن، لبخند ميزنن
و با مهربونی نگات میکنن. دوستایی که
بدون مناسبت برات کادو ميخرن، و میگن
اين شال یا عطر پشت ويترين، انگار مال تو
بود! يا گاهی برات کتابی که دوست داری رو
میخرن و صفحه اولش رو با خط خودشون
برات یادگاری مینویسن. آدمایی که از
سر چهارراه، نرگس میخرن و با گل
ميرن خونه. اونایی که غم هيچکسی رو
تاب نمیارن، و تو رو به خاطر خودت
ميخوان. خلاصه در یک کلام، این آدما
خیلی بامعرفتن. ایکاش میشد این آدما رو
قاب کرد و به در و دیوار شهر زد. شهر ما
خیلی وقته از این آدما کم داره …
آدمايی که هروقت ازشون بپرسی چطوری؟! ميگن خوبم؛ وقتی بهشون زنگ میزنی
و بیدارشون میکنی، میگن بیدار بودم
یا میگن چه خوب شد زنگ زدی
وقتی ميبينن يه گنجشک داره روی زمين
غذا ميخوره، راهشون رو کج ميکنن
که اون نترسه. آدمایی که با صد تا غصه
توی دلشون، بازم صبورانه پای درد
و دلهات میشینن. همينا هستن که
دنيا رو جای بهتری برای نفس کشیدن
ميکنن. مثل اون راننده تاکسی که حتی
اگر در ماشينش رو محکم ببندی، بلند ميگه
برو بسلامت. آدمایی که توی اتوبوس
وقتی تصادفی چشم در چشم میشی
باهاشون، رو برنمیگردونن، لبخند ميزنن
و با مهربونی نگات میکنن. دوستایی که
بدون مناسبت برات کادو ميخرن، و میگن
اين شال یا عطر پشت ويترين، انگار مال تو
بود! يا گاهی برات کتابی که دوست داری رو
میخرن و صفحه اولش رو با خط خودشون
برات یادگاری مینویسن. آدمایی که از
سر چهارراه، نرگس میخرن و با گل
ميرن خونه. اونایی که غم هيچکسی رو
تاب نمیارن، و تو رو به خاطر خودت
ميخوان. خلاصه در یک کلام، این آدما
خیلی بامعرفتن. ایکاش میشد این آدما رو
قاب کرد و به در و دیوار شهر زد. شهر ما
خیلی وقته از این آدما کم داره …
۱۱.۱k
۲۲ شهریور ۱۴۰۰