نمیدانند
نمیدانند ...
قرار هم نیست بدانند
که چه چیز هایی تحمل کردیم
تا همه چیز آرام باقی بماند!
استخوان در گلو زندگی کردیم
و خیال کردند بیتفاوتیم!
پشتِ خنده هایمان
اشک ریختیم
و خیال کردند
خوشی زده زیرِ دلمان
کدام دل ؟!
همان دلی که با
خواب و خیالی
مسموم شکستند
ساکت ماندیم ...
خیال کردند نمیفهمیم
اما نمیدانستند آدم
اگر دلش بشکند
ساکت میشود!
#آیدا_بیات
قرار هم نیست بدانند
که چه چیز هایی تحمل کردیم
تا همه چیز آرام باقی بماند!
استخوان در گلو زندگی کردیم
و خیال کردند بیتفاوتیم!
پشتِ خنده هایمان
اشک ریختیم
و خیال کردند
خوشی زده زیرِ دلمان
کدام دل ؟!
همان دلی که با
خواب و خیالی
مسموم شکستند
ساکت ماندیم ...
خیال کردند نمیفهمیم
اما نمیدانستند آدم
اگر دلش بشکند
ساکت میشود!
#آیدا_بیات
- ۸.۲k
- ۲۲ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط