آرایشگر گفت بفرما شادوماد راضی هستی جوان با نوعی حسرت و

آرایشگر گفت: بفرما شادوماد راضی هستی؟ جوان با نوعی حسرت و دلخوری نگاهی به آینه کرد و گفت: خوبه دستت درد نکنه ولی آه بلندی کشید و گفت: حالا همشو از ته بزن خواستم ببینم اگه امشب به جای اون من دوماد میشدم چه شکلی میشدم
دیدگاه ها (۵)

⇚بــه بعضــیـآ بــاس گفــت تـو کـه انقـدر میگی گــُـرگـی⇛مــ...

اهاااااااای ملتتتتت کسی هستتتتت من خوابم نمییییااااااد و ننم...

ﻋﮑـﺲ ﺍﻟﻌﻤـﻠﺖ ﺧﯿﻠـﯽ ﺩﯾـﺪﻧﯿـﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑـﺎ ﺑَـﺮﺧﻮﺭﺩ ﺳــَﻨﮕﯿـﻨﻢ ﺳـﺒ...

کاش اَلَــکی اَلَـــکی عزراییل دِلِــــــــــــش هَـــــــوا...

فرار من

خون آشام عزیز (78)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط