چقدر خیال می ڪرد
چقدر خیال می ڪرد
همه چیز درست می شود. . . مـــادر
در وقتِ شرعیِ دلهره هایِ شرجیِ سجاده اش . . .
زبان به دندان می گزید و مراعاتِ خدا می ڪرد . . .
مبادا حادثه ای دامن گیرِ جوانی امـ شود . . .
مبادا آبِ خوش از گلوی شیطان پائین ببرمـ . . .
چقدر می ترسید . . .
از
خیالاتی ڪه بَرَمـ می دارد . . .
مبادا
چڪه ڪنمـ از دست های خدایی ڪه مرا به او سپرده بود. . .
مادر مقصر نبود . . .
خدا همـ سر از افڪارِ ما در نیاورد . . .
یڪ جای آرزوهایمان هیچوقت با چهار قُلِ مادر جور در نیامد . . .
یڪ جای زندگی در دعاهای او نگنجید . . .
مادر تمامـِ اشڪ هایش را به ڪار بست ، چه فایده . . .
یڪ جای ڪارها هیچ وقت درست نشد . . .
تقصیر مادر نبود . . .
تقصیر هیچ ڪس نبود . . .
مقصر صراطی بود ڪه هیچ گاه مستقیمِـ آرزوهایمان نشد. . .
ما خدا را باید از بیراهه ها می شناختیمـ .
همه چیز درست می شود. . . مـــادر
در وقتِ شرعیِ دلهره هایِ شرجیِ سجاده اش . . .
زبان به دندان می گزید و مراعاتِ خدا می ڪرد . . .
مبادا حادثه ای دامن گیرِ جوانی امـ شود . . .
مبادا آبِ خوش از گلوی شیطان پائین ببرمـ . . .
چقدر می ترسید . . .
از
خیالاتی ڪه بَرَمـ می دارد . . .
مبادا
چڪه ڪنمـ از دست های خدایی ڪه مرا به او سپرده بود. . .
مادر مقصر نبود . . .
خدا همـ سر از افڪارِ ما در نیاورد . . .
یڪ جای آرزوهایمان هیچوقت با چهار قُلِ مادر جور در نیامد . . .
یڪ جای زندگی در دعاهای او نگنجید . . .
مادر تمامـِ اشڪ هایش را به ڪار بست ، چه فایده . . .
یڪ جای ڪارها هیچ وقت درست نشد . . .
تقصیر مادر نبود . . .
تقصیر هیچ ڪس نبود . . .
مقصر صراطی بود ڪه هیچ گاه مستقیمِـ آرزوهایمان نشد. . .
ما خدا را باید از بیراهه ها می شناختیمـ .
۸۳۵
۰۴ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.