پارت

پارت11
دیدم اقای لی به همراه بقیه خلبان ها نشستن
کوک: اقای لی
(اقای لی رو با&نشون میدم)
&: اوه اقای جئون اینجایید..
کوک: میشه چند لحظه باهم حرف بزنیم اونم خصوصی
&: اره حتما بفرمایید... بچه ها میشه چند لحظه مارو تنهای بزارین
خلبان ها: اره حتما... ما بیرونیم راحت باشین
&: خاب اقای کوک بفرمایید.. قهوه میل دارین؟
کوک: نه مرسی باید زود برم خونه یه سوالب ازتون داشتم
&: بفرمایید
کوک: شما نامجون هیونگو به کانادا بردین؟
&: چی اقای کیم به کانادا رفتن.؟ چطور من نمیدونم
کوک: یعنی شما نبردینششش
&: نه
کوک: مرسی اقای لی با اجازتون
&: کجا اقای جئون تازه اومدین که
کوک: مرسی ممنون تو یه فرصت دیگه میام پیشتون اصلا یه نوشیدنی مهمون من ولی الان باید برم یجای دیگه هم سر بزنم
ویو ادمین
کوک به سرعت رفت سمت کمپانی وقتی رسید سریعا خودشو به اتاق پی دی نیم رسوند
کوک: هیونگگگ پی دی نیم هیونگگ
پی دی نیم: چیشده کوک
کوک: شما از نامجون خبر دارید؟
پی دی نیم: نه چطور
کوک تا اومد حرف بزنه در با شتاب باز شد اون منشی هانول بود
هانول: رئیس
پی دی نیم: چیسده هانول چرا انقدر ترسیدی
هانول: یه ایمیل از طرف اقای کیم نامجون داریم
پی دی نیم: چی
هانول: اون استفاع دادن اونم غیابی
پی دی نیم/کوک: چییییییی
پی دی نیم: سریع با نامجون تماس بگیرینننن(بلندد)
کوک/هانول: ولی اون جواب نمیدهههههه
پی دی نیم تلفن رو برداشت و به چند نفر زنگ زد و گفت که سریع پیداش کنن
کوک هم با ماشینش به چندجا سر زد ولی هیچ کس از نامجون خبری نداشت
ولی کوک یهو یادِ...
شرط
لایک20
دیدگاه ها (۱۲)

ولی اون بایسش جینه😎💕🤍

1200تاییی شدنمون مبارککک💕🤍بمونین برامممم💕💕💕

پارت،10یونا: توی قصر زندگی میکنی؟ کوک: نه عزیزمم🤣یونا: مطمعن...

جوری که یه امروز نسبتا خوب بود برام که به لطف بعضیا ریده شد ...

بیب من برمیگردمپارت: 50( تهیونگ ) داخل گوشیم بودم و میخواستم...

کاش براتون مهم بودمپارت ۳۶ویو هانول:امروز عروسیم بود با یه آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط