که بغلش کردم همینطور هنگ موند و داشت یه طرفو نگاه میکرد ک

که بغلش کردم همینطور هنگ موند و داشت یه طرفو نگاه میکرد که گفتم
+نمی خوای بغلم کنی
-ایی دوست دارم
ویو جنی
+رفتیم داخل
+گایز
همه برگشتن(راستی طی یه اتفاقاتی یونگی با جنی خوب شد)
@چیشپه
+منو ته قرارمیزاریم
همه:اووووو مبارکهههههه
+ممنون
راوی:اوتا راه های زیادی اودن از هیت دادنای به جنی تا سرزنش تهیونگ از عروسی جیسو و سوهو و تا عروسی جنی و تهیونگ از بردن مسابقه های تمرینی تا مسابقه ی جهانی اونا با خوبی و خوشی زندگی کردن
پایان


ببخشید اگه اخرش چرت شد واقعا چیزی به ذهنم نمی خورد ساری