با اینکه جانباز جنگ بودم نتونستم پسرم رو خوب تربیت کنم

با اینکه جانباز جنگ بودم نتونستم پسرم رو خوب تربیت کنم
کم کم نمازش رو هم ترک کرده بود!
هر وقت بهش میگفتم:چرا اینجوری میکنی ؟
میگفت: شما نسلت با من فرق میکنه ما رو درک نمیکنی!!
گفتم:حداقل به احترام من جانباز برا حفظ آبروی پدرت این کارا رو نکن!!
توجهی نمیکرد!!
هر کاری کردم نشد
عصبانی رفتم سر قبر شهید زین الدین شروع کردم گریه کردن
بهش گفتم:
ببین آقا مهدی تو فرمانده ی من بودی من به فرمان تو اومدم جبهه همون موقعی که میتونستم پیش پسرم باشم، همون موقعی که متونستم تربیتش کنم تا اینجوری نشه
ببین آقا مهدی اگه درستش کردی که بازم نوکرتم اگه نه که میرم همه جا جار میزنم که همه ی این چیزایی که میگید بی خود بوده!!
اون شب دیدم نصف شب چراغ اتاق پسرم روشن شد
رفتم پشت در دیدم صدایی نمیاد
برگشتم
شب دوم هم همینطور
شب سوم طاقت نیاورد رفتم تو دیدم داره نماز شب میخونه
تموم که شد گفتم پسرم چی شده که؟!!
گفت:
بابا هیچی نپرس فقط بدون کار خودت رو کردی!!
این شبا شهید زین الدین من و برا نماز شب بیدار میکنه!!
دیدگاه ها (۴)

**روسیه هشدار داد:تا 24 ساعت آینده جنگ پایان نیابد به زور مت...

باید گفت چقدر نامردند بعضی از فرزندان .

جوابیه فرزاد حسنی به ادعاهای آزاده نامداری: با ادعای «تهدید ...

پاسخ سردارنقدی به پیام تهدید آمیز نوروزی اوباما: ملت آنقدر ا...

رمان فیک پارت16 بچه ها حس میکنم رمانم خیلی طولانی شدهج:مشکل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط