ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﭘﻨﻬﺎﻧﺖ ﮐﻨﻢ !
ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺸﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﻨﺪ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ
ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯼ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯾﻢ،
ﺷﻮﻕ ﺩﯾﺪﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﻨﺪ
ﺍﺯ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﻋﺴﻞ ﺑﺮ ﻟﺒﺎﻧﻢ،
ﻧﺸﺎﻥ ﺑﻮﺳﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻗﺼﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﮔﻨﺠﺸﮑﺎﻥ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﯽ
ﻭ ﻗﺎﻧﻊ ﺷﺎﻥ ﮐﻨﯽ
ﮐﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻧﮑﻨﻨﺪ!؟

#ﻧﺰﺍﺭ_ﻗﺒﺎﻧﯽ
دیدگاه ها (۱)

قرار نبود چشم هایت مرا در خود غرقو مژگان سیاهت محاصره ام کنن...

دوست داشتن یک نفردر این است کهپیر شدن با او را بپذیریم! #آلب...

گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیار،دنیادارد از شعرهای عاشقانه ...

پاییزعزیز دُردانه‌ی فصل هاستسوگُلی دل های عاشقفصل باران های ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط