❤ تک پارتی جونگین ❤
❤ تک پارتی جونگین ❤
راویی ویو
دخترک خسته و دل شکسته توی اون سرمای سوزان طوفان برف توی یک کوچه تاریک نشسته بود سه ساعت از اون اتفاق میگذشت و اون هنوزم نمی تونست باور کنه اون عشق دروغ بوده هنوزم امید داشت که پسر برمیگرده و بهش میگه که دوسش داره و همه اون اتفاق ها ی نمایش بوده اما اینطور نبود لحظه به لحظه حال دخترک بدتر و بدتر میشد قلبش تیر می کشید و جسمش توان هیچ کاری رو نداشت توی اون سرما توی اولین شب کریسمش با معشوقه اش اینطور زندگیش از هم پاشید
ا/ت ویو
دیگه هیچ چیزی نداشتم حتی عشقمو ولی این گناه من نبود که توی یک خانواده فقیر به دنیا اومدم این حقم نبود ، همینطور با خودم حرف میزدم که صدایی منو به خودم اورد
پیرزن: اوه دخترم اینجا چکار میکنی؟ این موقع شب خطرناکه بیرون بمونی بیا خونه من اگه جایی برای رفتن نداری منم هیچ کس رو ندارم تنهام خوشحال میشم امشب پیشم بمونی
ا/ت: لبخند بی جونی زدم و با تشکری بیحال از روی زمین بلند شدم و همراه اون پیرزن رفتم
نویسنده همکار ❤ @stay_blink
راویی ویو
دخترک خسته و دل شکسته توی اون سرمای سوزان طوفان برف توی یک کوچه تاریک نشسته بود سه ساعت از اون اتفاق میگذشت و اون هنوزم نمی تونست باور کنه اون عشق دروغ بوده هنوزم امید داشت که پسر برمیگرده و بهش میگه که دوسش داره و همه اون اتفاق ها ی نمایش بوده اما اینطور نبود لحظه به لحظه حال دخترک بدتر و بدتر میشد قلبش تیر می کشید و جسمش توان هیچ کاری رو نداشت توی اون سرما توی اولین شب کریسمش با معشوقه اش اینطور زندگیش از هم پاشید
ا/ت ویو
دیگه هیچ چیزی نداشتم حتی عشقمو ولی این گناه من نبود که توی یک خانواده فقیر به دنیا اومدم این حقم نبود ، همینطور با خودم حرف میزدم که صدایی منو به خودم اورد
پیرزن: اوه دخترم اینجا چکار میکنی؟ این موقع شب خطرناکه بیرون بمونی بیا خونه من اگه جایی برای رفتن نداری منم هیچ کس رو ندارم تنهام خوشحال میشم امشب پیشم بمونی
ا/ت: لبخند بی جونی زدم و با تشکری بیحال از روی زمین بلند شدم و همراه اون پیرزن رفتم
نویسنده همکار ❤ @stay_blink
۱۲.۶k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.