بخشی ازوصیتنامه
#بخشی_ازوصیتنامه
خدایا! برای #سومین_بار وصیتنامهام را تعویض میکنم، شش سال است که از جنگ تحمیلی میگذرد و در این مدت که در جبهه شرکت کردم، شهادت را نصیبم نکردی، البته شکی نیست که تا به حال لیاقت شهادت را نداشتم و در این مدت بهترین دوستان و نور چشمانم در کنارم به شهادت رسیدند.
به جبهه نیامدم که فقط بجنگم بلکه می خواهم دراین دانشگاه درس بخوانم...
خدایا! کمکم کن که لیاقت شهادت در راهت را پیدا کنم. #باز_باخجالتو_شرمندگی آخرین وصیتنامهام را مینویسم. حالا که دست به قلم گرفته و قصد دارم که وصیتنامه را بنویسم صرفاً به این خاطر است که بر هر فرد مسلمان واجب است...
پدر عزیز و زحمت کشم! به یاد داشته باشچنانچه جسدم پیدا نشد و نتوانستید تحویل بگیرید مسئلهای نیست، بلکه سعی کن #پیام_خونم را به همه برسانید و بدان که اسلام دین حق، برادری، برابری و دین کاملی است و دوری از اسلام و روحانیت مبارز و مسئول و متعهد همانا ذلت وخواریمان را همراه خواهد داشت. امام عزیز را دوست بدارید و مسجد هم خانه خدا هم سنگر شماست خالی نگذارید، خصوصاً شبهای جمعه...
خدایا! تو شاهدی که من چیزی عزیزتر از جانم را ندارم که فدای اسلام و قرآن کنم
خدایا! مرا به درجه رفیع شهادت نایل گردان؛ چون چشم و جانم و روح و روانم، خمینی بتشکن میفرمایند: درجه شهید از همه افضلتر است.
پس ای خدای هستی! مرا در رسیدن به این فیض یاری ده، در این دنیای فانی، جایی که پدران و مادران ما امتحان دادند و ما این جا امتحان میدهیم و خواهیم داد هر فردی هر کار خوبی که انجام بدهد برای تقرب به خداوند میباشد و من در این مدت ناچیز که در جبههها بودم پی به این نکته بردم و خیلی هم ایمان نسبت به آن دارم که شهادت نزدیکترین راه و سریعترین راه تقرب به خدا میباشد.
من خودم را کبوتری رها شده که به سوی سعادت پرواز مینماید حس میکنم. خدایا! این شهادت را که تنها آروزی من است، نصیبم بگردان. امام عزیزمان را تا انقلاب مهدی -عجلاللهتعالیفرجه- محفوظ بگردان.
#طلبه_شهید_میکائیل_فضلی، به سال 1347 شمسی در خانوادهای متدین در «کچیز سوادکوه» دیده به جهان گشود، در چهارم فروردین سال 1366 در منطقه عملیاتی پاسگاه زید آسمانی شد و در جوار حضرت حق آرام گرفت
خدایا! برای #سومین_بار وصیتنامهام را تعویض میکنم، شش سال است که از جنگ تحمیلی میگذرد و در این مدت که در جبهه شرکت کردم، شهادت را نصیبم نکردی، البته شکی نیست که تا به حال لیاقت شهادت را نداشتم و در این مدت بهترین دوستان و نور چشمانم در کنارم به شهادت رسیدند.
به جبهه نیامدم که فقط بجنگم بلکه می خواهم دراین دانشگاه درس بخوانم...
خدایا! کمکم کن که لیاقت شهادت در راهت را پیدا کنم. #باز_باخجالتو_شرمندگی آخرین وصیتنامهام را مینویسم. حالا که دست به قلم گرفته و قصد دارم که وصیتنامه را بنویسم صرفاً به این خاطر است که بر هر فرد مسلمان واجب است...
پدر عزیز و زحمت کشم! به یاد داشته باشچنانچه جسدم پیدا نشد و نتوانستید تحویل بگیرید مسئلهای نیست، بلکه سعی کن #پیام_خونم را به همه برسانید و بدان که اسلام دین حق، برادری، برابری و دین کاملی است و دوری از اسلام و روحانیت مبارز و مسئول و متعهد همانا ذلت وخواریمان را همراه خواهد داشت. امام عزیز را دوست بدارید و مسجد هم خانه خدا هم سنگر شماست خالی نگذارید، خصوصاً شبهای جمعه...
خدایا! تو شاهدی که من چیزی عزیزتر از جانم را ندارم که فدای اسلام و قرآن کنم
خدایا! مرا به درجه رفیع شهادت نایل گردان؛ چون چشم و جانم و روح و روانم، خمینی بتشکن میفرمایند: درجه شهید از همه افضلتر است.
پس ای خدای هستی! مرا در رسیدن به این فیض یاری ده، در این دنیای فانی، جایی که پدران و مادران ما امتحان دادند و ما این جا امتحان میدهیم و خواهیم داد هر فردی هر کار خوبی که انجام بدهد برای تقرب به خداوند میباشد و من در این مدت ناچیز که در جبههها بودم پی به این نکته بردم و خیلی هم ایمان نسبت به آن دارم که شهادت نزدیکترین راه و سریعترین راه تقرب به خدا میباشد.
من خودم را کبوتری رها شده که به سوی سعادت پرواز مینماید حس میکنم. خدایا! این شهادت را که تنها آروزی من است، نصیبم بگردان. امام عزیزمان را تا انقلاب مهدی -عجلاللهتعالیفرجه- محفوظ بگردان.
#طلبه_شهید_میکائیل_فضلی، به سال 1347 شمسی در خانوادهای متدین در «کچیز سوادکوه» دیده به جهان گشود، در چهارم فروردین سال 1366 در منطقه عملیاتی پاسگاه زید آسمانی شد و در جوار حضرت حق آرام گرفت
۵۷۵
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.