خاطراتخاطراتنه سردارندنه ته دارند

خاطرات......خاطرات...نه سردارند....نه ته دارند....


بی هوا می آیند تا خفه ات کنند!!!

گاهی وسط یک فکر...گاهی وسط یک خیابان...

سردت میکنند...انگار رگ خوابت رابلدند...

زمینت میزنند...خاطرات تمام نمیشوند...

تمامت میکنند...!!!
دیدگاه ها (۲)

باختيم اخر بازى را.......و همه دست زدند

دو نفـــــرو هیــــچوقــــت نمیـــــیبخشمــــ....اونـــــی ک...

رمان j_k

رمان j_k

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط