مهدی رحیمی
مهدی رحیمی
از همان روزی که زلف یار را کج ساختند
ذوالفقار این تیغ معنادار را کج ساختند
زلف یار در حجاب و ذوالفقار در نیام
علتی دارد که این آثار را کج ساختند
خشت اول نام حیدر بود و چون بنّا نگفت
تا ثریا قد این دیوار را کج ساختند
قبله گاه اهل معنی چون شکاف کعبه شد
قبله گاه مردم دین دار را کج ساختند
تا نریزد نام مولا مثل قند از گوشه اش
پس برای طوطیان منقار را کج ساختند
مهر حیدر ریخت همراه گناهان زیاد
روی دوشم تا که کوله بار را کج ساختند
تا خلایق در ازل سرگرم مولا بوده اند
در علی پیمانه ی اسرار را کج ساختند
من که ایوان نجف را دیده ام حس می کنم
پیش آن ایوان در و دیوار را کج ساختند
تا که در هر پیچ و خم نام علی را سر دهند
دیده باشی در نجف بازار را کج ساختند
از همان روزی که زلف یار را کج ساختند
ذوالفقار این تیغ معنادار را کج ساختند
زلف یار در حجاب و ذوالفقار در نیام
علتی دارد که این آثار را کج ساختند
خشت اول نام حیدر بود و چون بنّا نگفت
تا ثریا قد این دیوار را کج ساختند
قبله گاه اهل معنی چون شکاف کعبه شد
قبله گاه مردم دین دار را کج ساختند
تا نریزد نام مولا مثل قند از گوشه اش
پس برای طوطیان منقار را کج ساختند
مهر حیدر ریخت همراه گناهان زیاد
روی دوشم تا که کوله بار را کج ساختند
تا خلایق در ازل سرگرم مولا بوده اند
در علی پیمانه ی اسرار را کج ساختند
من که ایوان نجف را دیده ام حس می کنم
پیش آن ایوان در و دیوار را کج ساختند
تا که در هر پیچ و خم نام علی را سر دهند
دیده باشی در نجف بازار را کج ساختند
۷۷۶
۲۵ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.