کنار دستم نشسته بود و یهو به حرف اومد
کنار دستم نشسته بود و یهو به حرف اومد
گفت:جَوونی کن تا وقت داری گفتم ببخشید
گفت: جَوونی کن جَوون
الان اگه به حرف دلت نباشی چند سال دیگه
بخواهیم نمیشه سکوت کردم و گفت
اگه دختر یا پسری داشتم حتما بهش میگفتم
بعضی روزا قید کار و زندگیو بزن
و تا لنگ ظهر بگیر بخواب
بی چتر برو زیر بارون و شعر بخون
و عاشقی کن و نترس از برچسب دیوونگی
زدنای بقیه یه قوری چای هل دار برای
خودت دم کن و بشین چارلی چاپلین ببین و بخند
دل بکن از ماشین و اینترنت و گوشی
گاهی پیاده راهو گز کن و ببین دور و برت
چی میگذره به دخترم میگفتم گاهی وقتا
رژ پررنگ بزن و کاریم به نگاهای مزخرف
بعضیا نداشته باش...گور باباشون
لاک خوش رنگ بزن و با همین تغییر کوچیک
سرحال کن خودتو لباسای شاد و رنگی رنگی
بپوش و مطمئن باش شاد بودن هیچ
منافاتی با متانت و سنگین رنگین بودن نداره
نترس از پیچیدن صدای خنده ت توو
گوش شهر آدم تا جوونه میتونه به
هرچیز بی مزه ای بخنده بهش میگفتم
یکمم برای خودت باش به خودت برس
گاهی برای خودت کادو بخر گلی
عروسکی عطری میگفتم عاشق شو
و با عشق زندگی کن دختر عاشق باش همیشه
میگفتم هر چند ساله که بودی
گاهی سوار تاب شو و لذت ببر از پریشونی
موهات توو باد این موهای بلند و سیاه
برای همیشه وفا نمیکنه بهت
بستنی تابستون و زمستون نداره
هر موقع هوس کردی به خودت یه بستنی
جایزه بده و همرنگ جماعتی نشو
که قهوه رو شاید تلخ میخورن به خاطر
کلاسش و داغ به خاطر ترس از نگاه بقیه
گاهی وقتا توو خونه بشین جلوی آینه و
برای دل خودت آرایش کن و خودت زیباییتو تحسین کن.
گفت:جَوونی کن تا وقت داری گفتم ببخشید
گفت: جَوونی کن جَوون
الان اگه به حرف دلت نباشی چند سال دیگه
بخواهیم نمیشه سکوت کردم و گفت
اگه دختر یا پسری داشتم حتما بهش میگفتم
بعضی روزا قید کار و زندگیو بزن
و تا لنگ ظهر بگیر بخواب
بی چتر برو زیر بارون و شعر بخون
و عاشقی کن و نترس از برچسب دیوونگی
زدنای بقیه یه قوری چای هل دار برای
خودت دم کن و بشین چارلی چاپلین ببین و بخند
دل بکن از ماشین و اینترنت و گوشی
گاهی پیاده راهو گز کن و ببین دور و برت
چی میگذره به دخترم میگفتم گاهی وقتا
رژ پررنگ بزن و کاریم به نگاهای مزخرف
بعضیا نداشته باش...گور باباشون
لاک خوش رنگ بزن و با همین تغییر کوچیک
سرحال کن خودتو لباسای شاد و رنگی رنگی
بپوش و مطمئن باش شاد بودن هیچ
منافاتی با متانت و سنگین رنگین بودن نداره
نترس از پیچیدن صدای خنده ت توو
گوش شهر آدم تا جوونه میتونه به
هرچیز بی مزه ای بخنده بهش میگفتم
یکمم برای خودت باش به خودت برس
گاهی برای خودت کادو بخر گلی
عروسکی عطری میگفتم عاشق شو
و با عشق زندگی کن دختر عاشق باش همیشه
میگفتم هر چند ساله که بودی
گاهی سوار تاب شو و لذت ببر از پریشونی
موهات توو باد این موهای بلند و سیاه
برای همیشه وفا نمیکنه بهت
بستنی تابستون و زمستون نداره
هر موقع هوس کردی به خودت یه بستنی
جایزه بده و همرنگ جماعتی نشو
که قهوه رو شاید تلخ میخورن به خاطر
کلاسش و داغ به خاطر ترس از نگاه بقیه
گاهی وقتا توو خونه بشین جلوی آینه و
برای دل خودت آرایش کن و خودت زیباییتو تحسین کن.
۱۶۵.۱k
۲۱ آبان ۱۴۰۱