دوست داشتم خانه ای چوبی بود

دوست داشتم خانه ای چوبی بود ،
چایی قند پهلو ،
و میزی که بیشتر از دو نفر جا نداشته باشد
دوست داشتم بر دوستت دارم ها تشدید بگذارم
و تکرار کنم عشقی را که قابل انتشار بود
دوست داشتم
دستمالی بردارم و گرد و غبار را از همه ی این
دلتنگی ها بشویم و در گوشه ی حیاطی
گلخانه ای از نرگس درست کنم
دوست داشتم هیچ کاری نکنم و
فقط دوستت داشته باشم
تا دیروز نرود و فردایی نیاید ،
آن وقت ،
سال هایِ سال ،
درست شبیهِ روزِ اولِ دیدارمان
روبرویت می نشستم و
در گوشت آرام می خواندم ،
دوستت دارم
به اندازه ی همه ی روزهایی که نمی روند ،
به اندازه ی همه ی روزهایی که نمی آیند ... #امیر_ریحانی 🌿
دیدگاه ها (۱)

بوسه آغاز تسلیم شدن در دیگری‌ست. بهنگام بوسه جهان در التهاب ...

ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﺎﺵ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺩﻡ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻧﮕﺬﺭﯼ، ﻣﺮﺍﻗﺐ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺑ...

شعرهای عاشقانه امبافته انگشتان توستو ملیله دوزیزیبایی ات.پسه...

برای این که عاشق زنی بشویم، می بایست درون او، فضایی تهی و بی...

#سنگدل part 31_نه..راستش منم دوستت دارم حدس میزدم دوست دختر ...

You must love me... P9

black flower(p,301)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط