پرنده بودی و از بام من پرت دادند

.
پرنده بودی و از بام من پرت دادند 
تو ساک بستی و نام مسافرت دادند .
.
قَدت خمید ، نگاهت شکست ، روحت مُرد
کلاغهای مزاحم چه بر سرت دادند ؟
.
تو نیم دیگر من بودی و ندانستی
چه داغها که به این نیم دیگرت دادند
.
خدا نخواست من و تو کنار هم باشیم
سه چار هفته به کنکور شوهرت دادند !!! .
.
#حامد_عسکری
دیدگاه ها (۲)

آنچه از سیمای من پیداست غیر از درد نیستگرچه گاهی پشتِ یک لبخ...

ربط به ملیت ندارهجنایت جنایت جنایت کی قراره تموم بشه ....

تلنگر کوچکی است باران وقتی فراموش میکنیم آسمان کجاست...

هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورمبا کوه غمت سنگ تر از سنگ صبور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط