دختر بود

دختر بود
ولی حرف هایش مردانه بود
پیر مردی شده بود برای خودش
حرف از زندگی بدون مادری می زد که دست هیچ پسری تنش را لمس نکرده بود!
حرف از پدری میزد که دختر بودنه دخترش را فراموش کرده بود!
تک فرزند هم بود
دلش ب این سین خوردن پیامهایی خوش بود که برای مادرش میفرستاد و خود با گوشی مادرش انهارا میخواند.
خوش ب حال مادرش وقتی نیست هم دله دخترش را گرم میکند
و وای بر پدرش که وقتی هست هم پشت دخترک ب او گرم نیست:)
و این میان خدایی را ستایش میکرد که میگفت دلخور است از دستش
چرا که مادرش را گرفته بود
ولی نمیدانست
این پاک ماندنش را خود ب دخترک یاد داده
میدانی؟
من هنوز درک نمیکنم دخترانی را که خود را برای بالا بردن چند کایی فالور لخت میکنند
و مانده ام از تفکرات دختری ۱۶ ساله که بخاطر پسرکی هرزه زندگی مادری که زندگی اش را ب پای دخترش ریخته بود را سیاه کرد با خودکشی اش!
دیدگاه ها (۲)

رهایم کن ای معنای هوستن عریانم را با نگاه حریصت شلاق مزن که ...

mea and juliet 1

چندشاتی جین𝑃𝑎𝑟𝑡 𝒐𝒏𝒆:هوا داشت تاریک میشد ، خورشید داشت غروب م...

پدر ناتنی من...part:³⁶𝗛𝘆𝘂𝗻𝗷𝗶𝗻:یادته جلوی چشم من ب مامانم تجا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط