سه ماه بود ولی انگار تابستون تو سه روز گذشت و تموم شد اون ...

👌
سه ماه بود ولی انگار تابستون تو سه روز گذشت و تموم شد... اون سال هیچی از تابستون نفهمیدم،هیچ کار مفیدی انجام ندادم و فقط شب و روز رو بهم می دوختم ...همین
مدرسه ها که شروع شد، همون روزهای اول معلم به همه یه برگه ی سفید داد و گفت سر کلاس باید انشاء بنویسید، بعد رفت رو تخته سیاه نوشت «تابستان خود را چگونه گذراندید»
خودکار رو دستم گرفته بودم و به برگه ی سفید نگاه می کردم، تموم روزهای تابستون رو مرور کردم، هیچی برای نوشتن نداشتم، هیچی... معلم اولین نفر اسمم رو خوند، رفتم پای تخته و گفت با صدای بلند انشات رو بخون ولی من سکوت کرده بودم... چه چیزی بدتر از اینکه حرفی برای گفتن نداشته باشی!!!من موندم و نگاه پر معنی معلم...
حالا خوب می دونم زندگی هم مثل تابستون زود می گذره،خیلی زود... تموم که شد، شاید معلم آسمون ها به همه یه برگه ی سفید بده و بگه «زندگی خود را چگونه گذراندید» اون روز دیگه نمیشه به برگه ی سفید خیره شد و سکوت کرد ، اون روز باید نوشت ... باید حرفی برای گفتن داشت! حالا هر روز به این فکر می کنم که تو زندگیم چه کاری انجام بدم تا بتونم با صدای بلند انشام رو برای معلم آسمون ها بخونم...
راستی "زندگی خود را چگونه گذراندید؟!"
دیدگاه ها (۳)

😍 😍 😍 فقط سایز انگشت‌ بزرگشای دووووووون😍 😍 دلم ضعف رقت که.....

😍 😍 😍 عشق مناگر زندگی فرصت دوباره متولد شدن به من بدهداین با...

👌 کنارت نیستم اما ؛به تک تکِ ذرات معلق هوا ،و به اکسیژن های ...

😍 کودکت اگر با صداقت زندگی کند، می آموزد حقیقت چیستکودکت اگر...

𓇼 ⋆.˚ 𓆉 𓆝 𓆡⋆.˚ 𓇼کیلر آیدلپارت ¹بلاخرههههه تموم شدددد این روز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط