بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
همواره اندک سالکان واقعیِ حق را دو دشمن همیشگی بوده است؛ یکی خدانا باوران و دیگری خداباوران ظاهری که به اهل ظاهر معروفند.
متأسفانه این دو گروه یعنی خدانا باوران و خداباوران ظاهری در هر دورهای اکثریت مردمان زمین را تشکیل دادهاند.
اهل ظاهر از آن رو دشمن سالکان واصِل و فرزانهاند که میپندارند آنان چیزهایی می گویند که ما از اسلافمان نشنیدهایم و با فهم ظاهریمان جفت و جور نمیآید. پس آنان را بدعتگزاران میخوانند و به را حتی تکفیر شان میکنند و همچنان که تاریخ شهادت میدهد کمر به حذف و قتل شان میبندند. حال آنکه سالک حق جز از مکتب وحی و سنت صالحه نمی گوید.
خداناباوران نیز از آن روی دشمن ایشانند که ایشان را مسبب و عامل اصلی تمامی مشکلات دنیویشان میپندارند.
میپندارند که هر سخنی از حقایق و ماوراء گفتن بر ضد زندگی و تباه کنندهٔ آن است.
پس یک گروه به سبب دنیایش دشمن ایشان است و گروه دیگر به بهانهٔ حفظ فهم سطحیاش از دین و حقیقت.
فلذا سالکان حق در هر دورهای گویی باید از روی لبهٔ تیغ راه روند. نه از این سو بیفتند نه از آنسو. زیرا از هر دو سو دشمنانی قسمخورده دارند.
آری سالک واقعی حق بودن در این دنیای تاریک، سخت و سنگین و تاواندار به نظر میرسد. و دقیقاً از این روست که در طول تاریخ برخی از اینان را بر دار کردند و به آتش شان کشیدند و حتی خاکسترشان را بر باد دادند. اما شهادت ایشان نه به معنای نابودی شان بلکه به معنای گذری پیروز مندانه ازجهنم دنیاست.آن به معنای واصِل شدن به مرکزیت هستی است. به حقیقتِ آنچه هست. چه سالکان حق، فرزندان آخرتاند، از آنِ دنیا نیستند. از اول هم نبوده اند.
همواره اندک سالکان واقعیِ حق را دو دشمن همیشگی بوده است؛ یکی خدانا باوران و دیگری خداباوران ظاهری که به اهل ظاهر معروفند.
متأسفانه این دو گروه یعنی خدانا باوران و خداباوران ظاهری در هر دورهای اکثریت مردمان زمین را تشکیل دادهاند.
اهل ظاهر از آن رو دشمن سالکان واصِل و فرزانهاند که میپندارند آنان چیزهایی می گویند که ما از اسلافمان نشنیدهایم و با فهم ظاهریمان جفت و جور نمیآید. پس آنان را بدعتگزاران میخوانند و به را حتی تکفیر شان میکنند و همچنان که تاریخ شهادت میدهد کمر به حذف و قتل شان میبندند. حال آنکه سالک حق جز از مکتب وحی و سنت صالحه نمی گوید.
خداناباوران نیز از آن روی دشمن ایشانند که ایشان را مسبب و عامل اصلی تمامی مشکلات دنیویشان میپندارند.
میپندارند که هر سخنی از حقایق و ماوراء گفتن بر ضد زندگی و تباه کنندهٔ آن است.
پس یک گروه به سبب دنیایش دشمن ایشان است و گروه دیگر به بهانهٔ حفظ فهم سطحیاش از دین و حقیقت.
فلذا سالکان حق در هر دورهای گویی باید از روی لبهٔ تیغ راه روند. نه از این سو بیفتند نه از آنسو. زیرا از هر دو سو دشمنانی قسمخورده دارند.
آری سالک واقعی حق بودن در این دنیای تاریک، سخت و سنگین و تاواندار به نظر میرسد. و دقیقاً از این روست که در طول تاریخ برخی از اینان را بر دار کردند و به آتش شان کشیدند و حتی خاکسترشان را بر باد دادند. اما شهادت ایشان نه به معنای نابودی شان بلکه به معنای گذری پیروز مندانه ازجهنم دنیاست.آن به معنای واصِل شدن به مرکزیت هستی است. به حقیقتِ آنچه هست. چه سالکان حق، فرزندان آخرتاند، از آنِ دنیا نیستند. از اول هم نبوده اند.
- ۳۱۴
- ۱۸ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط