عبدالله
#چند_خط_شعر
#چند_بیت_جنون
#سی_روز#سی_روزه#سی_روضه
#بزم_روضه ی شانزدهم
#عبدالله_بن_الحسن
بست عمامه؛ همه یاد #جمل افتادند
این پسر هرچه که باشد پسر مردان است
#ابن_الحسن_علیه_السلام
بگذاريد ببيند كه خودش يك حسن است
#حبس_در_خيمه_شدن_بر_ضرر_مردان_است
#حضرت_عبدالله_ابن_الحسن_علیه_السلام
طفلی اگر بزرگ شود با #کریم_ها
یک روز میشود خودش از کریم ها
#عبدلله_حسین شدم از قدیم ها
#دل_میدهند_دست_عموها_یتیم_ها
طفل حسن شدم بغلت جا کنی مرا
تو هم عمو شدی گره ای وا کنی مرا
آهی که میکِشد جگر من ، مرا بس است
شوقی که سر زده به سر من ، مرا بس است
وقتی تو میشوی پدر من ، مرا بس است
یک بار گفتن پسر من ، مرا بس است
از هیچ کس کنار تو بیمی نداشتم
از عمر خویش ، #حس_یتیمی نداشتم
#دستی_كريم_هست_كه_نذر_خدا_شود
وقتي نياز بود ، به وقتش جدا شود
از عمه ام بخواه كه دستم رها شود
هركس كه كوچك است ، نبايد فدا شود؟
بايد برای خود جگری دست و پا كنم
با دست كوچكم سپری دست و پا كنم
ديگر بس است گرم دلِ خويشتن شدن
آماده ام كنيد برای كفن شدن
حالا رسيده است زمان حسن شدن
آماده ی مبارزه ی تن به تن شدن
يك نيزه ای نماند #دفاع_از_عمو_كنم؟!
يورش بياورم ، همه را زير و رو كنم؟!
آماده ام كه دست دهم پای حنجرت
#تير_سه_شعبه ای بخورم جای حنجرت
شايد كه نيزه ای نرود لای حنجرت
دشمن نشسته مستِ تماشای حنجرت
سوگند ای عمو به دلِ خونِ خواهرت
تا زنده ام جدا نشود سر ز پيكرت
اين حفره روی سينه ی تو ای عمو ز چيست؟
اين زخمِ روی سينه ی تو ارثِ مادريست
اين جای زخم نيزه و شمشيرها كه نيست
بر روی سينه ی تو عمو جان جای پای كيست؟
عبداللهت نمُرده #ذبيح_از_قفا شوی
بر روی نيزه های شكسته فدا شوی
[#علی_اكبر_لطيفيان ]
اینستاگرام :
https://www.instagram.com/p/Ccf8KOoMDgQ/?igshid=MDJmNzVkMjY=
#چند_بیت_جنون
#سی_روز#سی_روزه#سی_روضه
#بزم_روضه ی شانزدهم
#عبدالله_بن_الحسن
بست عمامه؛ همه یاد #جمل افتادند
این پسر هرچه که باشد پسر مردان است
#ابن_الحسن_علیه_السلام
بگذاريد ببيند كه خودش يك حسن است
#حبس_در_خيمه_شدن_بر_ضرر_مردان_است
#حضرت_عبدالله_ابن_الحسن_علیه_السلام
طفلی اگر بزرگ شود با #کریم_ها
یک روز میشود خودش از کریم ها
#عبدلله_حسین شدم از قدیم ها
#دل_میدهند_دست_عموها_یتیم_ها
طفل حسن شدم بغلت جا کنی مرا
تو هم عمو شدی گره ای وا کنی مرا
آهی که میکِشد جگر من ، مرا بس است
شوقی که سر زده به سر من ، مرا بس است
وقتی تو میشوی پدر من ، مرا بس است
یک بار گفتن پسر من ، مرا بس است
از هیچ کس کنار تو بیمی نداشتم
از عمر خویش ، #حس_یتیمی نداشتم
#دستی_كريم_هست_كه_نذر_خدا_شود
وقتي نياز بود ، به وقتش جدا شود
از عمه ام بخواه كه دستم رها شود
هركس كه كوچك است ، نبايد فدا شود؟
بايد برای خود جگری دست و پا كنم
با دست كوچكم سپری دست و پا كنم
ديگر بس است گرم دلِ خويشتن شدن
آماده ام كنيد برای كفن شدن
حالا رسيده است زمان حسن شدن
آماده ی مبارزه ی تن به تن شدن
يك نيزه ای نماند #دفاع_از_عمو_كنم؟!
يورش بياورم ، همه را زير و رو كنم؟!
آماده ام كه دست دهم پای حنجرت
#تير_سه_شعبه ای بخورم جای حنجرت
شايد كه نيزه ای نرود لای حنجرت
دشمن نشسته مستِ تماشای حنجرت
سوگند ای عمو به دلِ خونِ خواهرت
تا زنده ام جدا نشود سر ز پيكرت
اين حفره روی سينه ی تو ای عمو ز چيست؟
اين زخمِ روی سينه ی تو ارثِ مادريست
اين جای زخم نيزه و شمشيرها كه نيست
بر روی سينه ی تو عمو جان جای پای كيست؟
عبداللهت نمُرده #ذبيح_از_قفا شوی
بر روی نيزه های شكسته فدا شوی
[#علی_اكبر_لطيفيان ]
اینستاگرام :
https://www.instagram.com/p/Ccf8KOoMDgQ/?igshid=MDJmNzVkMjY=
۴.۹k
۲۹ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.