لیدی خشن من
لیدی خشن من
part: ①⑥
صب بیدار شدیمو یکم تمرین کردیم و بعدم ناهار خوردیم
(پرش زمانی ساعت 2)
اماده شده بودم کلت، اسلحه، چاقو، سیگار، فندک، تیغه های مخفی هرو پوشیده بودم اسلحهSCAR دستم بود
رفتم پایین کوکم بود
م. ک: خیلی مراقب خودتون باشید سالم برگردید(زار)
م. ج هم پقی میزنه زیر گریه
پ. ک: انگار میخوان برن جنگ اینطوری میکنین
م. ک: قلط میکنن برن جنگ فین فین
پ. ک: هعیییی
به سلامت برگردید
پ. ج: هی کوک مواظب دخترم باش
کوک: چشم
جیان: بابا.... انگار خودم نمیتونم مراقب خودم باشم
پ. ج: خب نمیتونی مراقبت خودت باشی چون کل ذهنت درگیر اون موضوع میشه و اصن مراقب خودت نیستی
جیان: ایششش
پ. ب: برین دیگه دیر میشه ها
جیان.کوک: چشم، احترام میزارن
م. ب: مراقب خودتون باشید
(توی ماشین)
جیان.: هنزفیمو در اوردم وتوی گوشم گذاشتم صداش اونقدر نبودکه نشه صحبت کرد داشتم اهنگ گوش میدادم که کوک گفت
کوک: شنیدی که پدرت چطور نگران بود گفت باید حواستو به خودت بدی
جیان: راهش طولانی بود و تا ساعت 6 تو راه بودیم و نزدیکای غروب بود تا مقصد حرف زیادی نمیزدیم گاهی اوقات کوک ازم سوال میکرد و منم با جواب های کوتاه جوابشو میدادم
تفنگم رو نگا کردم و دیدم تیرا کاملن
جیان: بریم
اروم اروم وارد شدیم که یه صدایی اومد و.....
part: ①⑥
صب بیدار شدیمو یکم تمرین کردیم و بعدم ناهار خوردیم
(پرش زمانی ساعت 2)
اماده شده بودم کلت، اسلحه، چاقو، سیگار، فندک، تیغه های مخفی هرو پوشیده بودم اسلحهSCAR دستم بود
رفتم پایین کوکم بود
م. ک: خیلی مراقب خودتون باشید سالم برگردید(زار)
م. ج هم پقی میزنه زیر گریه
پ. ک: انگار میخوان برن جنگ اینطوری میکنین
م. ک: قلط میکنن برن جنگ فین فین
پ. ک: هعیییی
به سلامت برگردید
پ. ج: هی کوک مواظب دخترم باش
کوک: چشم
جیان: بابا.... انگار خودم نمیتونم مراقب خودم باشم
پ. ج: خب نمیتونی مراقبت خودت باشی چون کل ذهنت درگیر اون موضوع میشه و اصن مراقب خودت نیستی
جیان: ایششش
پ. ب: برین دیگه دیر میشه ها
جیان.کوک: چشم، احترام میزارن
م. ب: مراقب خودتون باشید
(توی ماشین)
جیان.: هنزفیمو در اوردم وتوی گوشم گذاشتم صداش اونقدر نبودکه نشه صحبت کرد داشتم اهنگ گوش میدادم که کوک گفت
کوک: شنیدی که پدرت چطور نگران بود گفت باید حواستو به خودت بدی
جیان: راهش طولانی بود و تا ساعت 6 تو راه بودیم و نزدیکای غروب بود تا مقصد حرف زیادی نمیزدیم گاهی اوقات کوک ازم سوال میکرد و منم با جواب های کوتاه جوابشو میدادم
تفنگم رو نگا کردم و دیدم تیرا کاملن
جیان: بریم
اروم اروم وارد شدیم که یه صدایی اومد و.....
۸.۸k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.