من
من ...
روز خویش را ...
با آفتاب ِ روی تو ...
کز مشرق ِ خیال دمیده است ،
آغاز می کنم !!
من
با تو می نویسم و می خوانم ؛
من
با تو راه می روم و حرف می زنم ؛
وز شوق ِ این محال
که دستم به دست توست ،
من
جای راه رفتن ...
پرواز می کنم.....!!
فریدون مشیری
┄┉❈ 🌸
🌸 ❈┉┄
روز خویش را ...
با آفتاب ِ روی تو ...
کز مشرق ِ خیال دمیده است ،
آغاز می کنم !!
من
با تو می نویسم و می خوانم ؛
من
با تو راه می روم و حرف می زنم ؛
وز شوق ِ این محال
که دستم به دست توست ،
من
جای راه رفتن ...
پرواز می کنم.....!!
فریدون مشیری
┄┉❈ 🌸
🌸 ❈┉┄
- ۲.۸k
- ۱۹ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط