باجی
(باجی) :
/وایسا ببینم در چرا بازه و اون کسی که اونجا افتاده... کازوتورا!!! /
__هردو به سمت کازوتورا دویدند__
(چیفویو) :
/ن.. نه..... نهههه این... این امکان نداره/«با گریه»
(باجی) :
دستم روی بدن کازوتورا گذاشتم ولی / بدنش سرده و کلی خون از دست داده... اون..... اون مرده/اشکام بند نمیومد... نمیتونستم باور کنم همچین اتفاقی افتاده... اخه چرا اون بهمون پیام داد چون ممکن بود ما بیایم دنبالش و متهم کشته بشیم.. /کازوتورااااااااا/«جیغ »
__چیفویو کنار باجی میشینه بغلش مبکنه و باهم گریه میکنن__
خب درخواست کرده بودین غمگین باشه ولی بیشتر از این بلد نبودم راستش و ادامه ش اینجا گذاشتم چون طولانی بود پست نمیشد..... چطوره؟؟
/وایسا ببینم در چرا بازه و اون کسی که اونجا افتاده... کازوتورا!!! /
__هردو به سمت کازوتورا دویدند__
(چیفویو) :
/ن.. نه..... نهههه این... این امکان نداره/«با گریه»
(باجی) :
دستم روی بدن کازوتورا گذاشتم ولی / بدنش سرده و کلی خون از دست داده... اون..... اون مرده/اشکام بند نمیومد... نمیتونستم باور کنم همچین اتفاقی افتاده... اخه چرا اون بهمون پیام داد چون ممکن بود ما بیایم دنبالش و متهم کشته بشیم.. /کازوتورااااااااا/«جیغ »
__چیفویو کنار باجی میشینه بغلش مبکنه و باهم گریه میکنن__
خب درخواست کرده بودین غمگین باشه ولی بیشتر از این بلد نبودم راستش و ادامه ش اینجا گذاشتم چون طولانی بود پست نمیشد..... چطوره؟؟
- ۲.۰k
- ۱۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط