لب بسته و پر سوخته از کوی تو رفتم

#لب بسته و پر سوخته از کوی تو رفتم 
رفتم، بخدا گر هوسم بود، بَسَم بود

فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۰)

انگار که از مشت قفس رستی و رفتییکباره به روی همه در بستی و ر...

هرکسی را همدم غم هاوتنهایی مدانسایه هم راه تو می آید ولی ، ه...

من تو را از آرزوهایت جدا کردم، ببخشمن به اسم لطف در حقت جفا ...

چرخ گردون با دلم  به به چه بازی میکندگـه مـرا پس میـزند ، گـ...

#مهستی ای بسته کتاب مهربانی🎶ای رفته به کوی بی نشانیای لعل لب...

‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌...

به کوی عاشقی رفتم قمار عشق سر کردمنه من بازنده ی عشقم به دید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط