مافیای مدرسه. Part 27

×هوففففف پس چرا ارباب نمیاد؟
+لابد مرده
×خفه شوووو
+کم که عذابمون نداد
×ببند دیگه دهنتو
(ویو کوک)
_ یعنی هنوز داشت نگام میکرد؟
*دیگه داشت حالم بد میشد
اَه اَه اَه دختره داشت براش ساک میزددددد
اون لعنتی الان باید برای من میبود باید توی من میکوبیدددد نه اون هرزههه بهتره تا بیشتر از این کنترلمو از دست ندادم برم
اروم در رو بستم و رفتم پایین
_ فکر کنم رفت اخه در بسته شد
، دیگه بسه
∑ولی...
_ خسته شدم، اگه بخاطر اون عوضی نبود من الان باید توی عمارت میبودم
خدمتکارا خودمو به این یکی ترجیح میدم، برو با یکی دیگه، ازش جدا شدم و رفتم سمت لباسام و پوشیدمشون و از اتاق زدم بیرون
.
.
ادامه دارد
.
.
ببخشید دیر شد بازم میزارم
بوس بهتون
بایی 😅♥👋🏻