من نگاه تو را شعر م کنم

مــَـن نــگاه تـــو را شـعـر مے کـنـم ...

تـــو شـعــر مـَــرا نـــگاه مے کنـے ...

بـــازے عجیـبـی ستــــ ...

شـعــر نـــگاهِ تــــو ...

روےِ قــافیـــه هاےِ دلــم مے نشینــد …
دیدگاه ها (۴)

شاید دوباره همدیگر را ...دیدار کنیم ...اما در آن جا که ترکم ...

دیگر با صدای بلند نمی خندم ...دیگر گوش نمیدهم ...به صدای باد...

تو ماه را ...بیش تر از همه دوست می داشتی ...و حالا ماه هر شب...

بهشت جای دیگری نیست ...بهشت اول :آغوش مادریست که با تمام وجو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط